باورها هسته اصلی ذهن ما را تشکیل میدهند، تقریبا تمامی رفتارهای ما برگرفته از باورهای ماست.
باورهای مشترک همان باورهایی هستند که یک زوج خوشبخت را مانند یک روح در دو جسم نگهداشته اند.
باورها همانهایی هستند که موجب رفاقتهای دور و دراز می شوند.
ریشه بسیاری از مشکلات مربوط به باورهاست، چون هرکس رفتار متناسب با باور خود را نمایش می دهد، باورهای متضاد باعث بروز رفتارهای متقابل می شود.
در سطح بعدی باورها همانند که ما را محدود یا وادار به حرکت میکنند.
زمانیکه هدفگذاری میکنید یا ایده بزرگی دارید و میخواهید آنرا اجرا کنید احتمالا با افکاری نامتناسب روبرو خواهید شد که ایجاد ترس و استرس میکند و شما هدف و ایده خود را رها میکنید.
چیزیکه باعث می شود شما دست از اهداف و ایده های خود بردارید همان باورهاست که چندین سال با آن زندگی کرده اید.
روزیکه برادران رایت به دنبال طراحی وسیله ای برای پرواز بودند پدرشان که یک کشیش بود به آنها گفت خداوند شما را بخاطر این کار خواهد سوزاند، اما آنها باور داشتند که داشتن پدر کشیش نمیتواند آنها را از رسیدن به آنچه در سر دارند باز دارد.
باورها میتوانند ما را به اوج قله یا قعر چاه برسانند.