.::التماس دعا::.

شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۲۲ ق.ظ پوریا قلعه
شعر یک کودک سیاه پوست

شعر یک کودک سیاه پوست

وقتی به دنیا میام، سیاهم وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم وقتی می میرم، هنوزم سیاهم ...

 

و تو ، آدم سفید:

وقتی به دنیا میای، صورتی ای وقتی بزرگ می شی، سفیدی وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی وقتی سردت می شه، آبی ای وقتی می ترسی، زردی وقتی مریض می شی، سبزی و وقتی می میری، خاکستری ای و تو به من می گی رنگین پوست...!

۰۴ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۰۶ ق.ظ پوریا قلعه
یا غناعت یا خاک گور

یا غناعت یا خاک گور

سعدى مى گوید: در شیراز کسى ما را شام دعوت کرد، رفتیم دیدیم کمرش خمیده، یک موى سیاه در سر و صورت نیست، با عصا به زحمت راه مى‌رود.

 

صاحبخانه بود، نشست، احترامش کردیم، گفتم: حالت چطور است پیرمرد؟

گفت: خوبم، کارى را مى خواهم به خواست خدا انجام بدهم...

 

سعدى مى گوید: به او گفتم چه کارى؟ 

گفت: از شیراز مى خواهم جنس ببرم چین بفروشم، از بازار چین چینى بخرم بیایم شام، شنیده ام آنجا چینى خوب مى خرند، بیایم آنجا بفروشم، دیباى رومى بخرم و ببرم در حلب، شنیده ام دیباى رومى را حلب خیلى خوب مى خرند، گوگرد احمر را بخرم، ان شاء الله این کشورها که رفتم، جنس ها را که خریدم و فروختم بیایم شیراز، بقیه عمر را مى خواهم عبادت کنم.!

 

سعدى مى گوید: من به او نگاه مى کردم امکان داشت فردا به ختم او بروم، اما مى گفت: بروم و بیایم، بقیه عمر را مى خواهم مشغول عبادت شوم.

 

بعد سعدى در جواب تاجر گفت:

 

آن شنیدستم در اقصاى غور

بار سالارى بیفتاد از ستور

 

گفت چشم تنگ دنیا دار را

یا قناعت پر کند یا خاک گور

۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۰۶ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۵۳ ق.ظ پوریا قلعه
اجل

اجل

 به گورستان گذر کن تا ببینی

                   چه خوردند وچه پوشیدند وبردند

 

دو روزی زندگی کردند وآخر

                   به هرحالی که بودندجان سپردند

 

طمع بسیار کردند مال دنیا

                    ز روزی بیشتر هرگز نخوردند

 

همانانی که بودند نورچشمی

                   تنش را در لحد محکم فشردند

 

اگر شاه وگدا،نادار و دارا

                    اجل آمد نفس بگرفت مُردند

۰۳ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۵۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۳۷ ب.ظ پوریا قلعه
خودتان را دوست داشته باشید

خودتان را دوست داشته باشید

خودتان را دوست داشته باشید تا آرامش را احساس کنید.

هرزمان مے گویید خودم را دوست دارم،ترس هاے شما ناپدید مے شوند و جرأت شما بیشتر مے شود.

جمله "من خودم را دوست دارم!"آن قدر قدرتمند و مثبت هستند که ذهن و ضمیر نیمه هشیار شما بے درنگ آن را مثل یڪ دستور مے پذیرد.
آن ها بے درنگ بر افکار،احساسات و نظرات شما تاثیر مے گذارند.
زبان بدن شما مثبت تر و شادتر مے شود.
احساس بهترے درباره خود پیدا مے کنید و در نتیجه با کسانے که در اطراف شما هستند گرم تر و صمیمے تر برخورد مے کنید.

همه‌چیز از خودتان شروع مے شود...

۰۱ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۷ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۳۱ ب.ظ پوریا قلعه
... چه سود؟!

... چه سود؟!

بیخبر از حال هم خوابیدن چه سود؟

بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟

 

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید!

ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟

 

گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود؟

 

گر نپرسی حال من تا زنده ام!
بعد مرگم اشک و نالیدن چه سود؟

 

زنده را در زندگی قدرش بدان!
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟


            
گر نکردی یاد من تا زنده ام!
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟

۰۱ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۰۱ ب.ظ پوریا قلعه
پیروزی

پیروزی

پیروزی از یک باور شروع میشود
 و به یک لذت دائمی ختم میگردد.
 به شرطی که بتوان
بین این دو را با
 "تلاشی هوشمندانه" پر کرد.

۰۱ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ق.ظ پوریا قلعه
ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮎ

ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮎ

ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮎ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﻬﻢ ﻣﯿﺒﺮﺩ،
ﮐﻪ ﻧﺨﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺻﻞ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﺦ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻻﯾﻖ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻫﺎﯼ
ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯﯼ هستند!

۲۹ دی ۹۹ ، ۰۹:۰۰ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۴۶ ب.ظ پوریا قلعه
توجه

توجه

هرگز درباره بدبختی هایت صحبت نکن و به آنها توجه نکن
 اگر توجه کنی
 به آنها خوراک داده ای
توجه خوراک ذهن است
 به هرچه که توجه کنی
 قوی تر میگردد
هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوراک نرسان
بی خیال باش
به چیزهای منفی توجه نکن
به رنجهایت توجه نکن
و درباره اش سخن نگو
 آنها را بزرگ نکن
این کار بسیار مخرب و نابود کننده است
به رنجهایت بی توجه باش و با این کار
آنها خواهند مرد
بیشتر به شادی متمایل شو
تمام تمرکز خود را به شادی های کوچک معطوف کن
لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرق کن
اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد

۲۶ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۶ ۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۲۵ ق.ظ پوریا قلعه
دوست

دوست

‏وقتی تنهاییم دنبال دوست میگردیم!
پیدایش که کردیم دنبال عیب هایش میگردیم؛
از دستش که دادیم دنبال خاطره هایش میگردیم...!

 

 

 

پ.ن: هیچکس بی عیب نیست...

عیب هارو رها کنید و خوبی هارو ببینید. هر فرد اونقدر عیب در وجود خودش هست که تمام عمرش هم واسه برطرف کردن اونا تلاش کنه..... بازم کمه!

۲۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۲۹ ب.ظ پوریا قلعه
باور ها

باور ها

باورها هسته اصلی ذهن ما را تشکیل میدهند، تقریبا تمامی رفتارهای ما برگرفته از باورهای ماست.

باورهای مشترک همان باورهایی هستند که یک زوج خوشبخت را مانند یک روح در دو جسم نگهداشته اند.

باورها همانهایی هستند که موجب رفاقتهای دور و دراز می شوند.

ریشه بسیاری از مشکلات مربوط به باورهاست، چون هرکس رفتار متناسب با باور خود را نمایش می دهد، باورهای متضاد باعث بروز رفتارهای متقابل می شود.

در سطح بعدی باورها همانند که ما را محدود یا وادار به حرکت میکنند.

زمانیکه هدفگذاری میکنید یا ایده بزرگی دارید و میخواهید آنرا اجرا کنید احتمالا با افکاری نامتناسب روبرو خواهید شد که ایجاد ترس و استرس میکند و شما هدف و ایده خود را رها میکنید.

چیزیکه باعث می شود شما دست از اهداف و ایده های خود بردارید همان باورهاست که چندین سال با آن زندگی کرده اید.

روزیکه برادران رایت به دنبال طراحی وسیله ای برای پرواز بودند پدرشان که یک کشیش بود به آنها گفت خداوند شما را بخاطر این کار خواهد سوزاند، اما آنها باور داشتند که داشتن پدر کشیش نمیتواند آنها را از رسیدن به آنچه در سر دارند باز دارد.

باورها میتوانند ما را به اوج قله یا قعر چاه برسانند.

۲۴ دی ۹۹ ، ۱۷:۲۹ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه