.::التماس دعا::.

دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۳۱ ب.ظ پوریا قلعه
می دونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟

می دونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟

دزدی! شاید باورت نشه، قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آن چنان نمیشناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمی داره و به راحتی می دزده، احمقانه نیست؟
از فرداش همه می گفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده؟ مونالیزا…مونالیزا

بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه، حتی کافکا هم رفته بود ، در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد! عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست

من میگم هر چیزی که ناگهانی از دست بره، ارزشمند میشه و مردم می پرستنش!

 قبلِ از دست دادنِ چیزی؛ قدرش رو بدونیم...همه چیز ها مثل تابلو و یه اثر نیستند؛ به کل از دست میرن... حسرتش به دلمون نمونه

۱۰ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۳۱ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۱۲ ب.ظ پوریا قلعه
عاقل را اشارتی کافیست!

عاقل را اشارتی کافیست!

یک داستان از مثنوی معنوی

 

مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.

مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.
بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد
آوری کرد و خانه پاسخ داد:

هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها

۰۷ بهمن ۰۱ ، ۱۶:۱۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۱ ق.ظ پوریا قلعه
وسیله بردگی

وسیله بردگی

پولی که در اختیار داریم،
وسیله ای برای آزاد بودن است

و پولی که به دنبالش هستیم،
وسیله بردگی...!

 

"ژان ژاک روسو"

۰۷ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۴۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۴۲ ب.ظ پوریا قلعه
خوبی و بدی

خوبی و بدی

آدم ها از خوبیاشون واست زیاد میگن

ولی بدیاشون رو میذران خودت تجربه کنی

۲۷ دی ۰۱ ، ۱۴:۴۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۲۸ ق.ظ پوریا قلعه
آخرین نفر

آخرین نفر

یاد بگیر قید آدم‌ها را بزنی
همانجا که برایت وقت نمی‌گذارند...
همانجا که آخرین نفر هستی در اولویت‌هایشان...
همان لحظه که دیگری را به تو ترجیح می‌دهند
یاد بگیر بگذری از آن‌ها،
زمانی‌که به راحتی از احساساتت رد می‌شوند!
گاهی لازم است
خودت برای رفتنت تصمیم بگیری؛‌
قبل از آن‌که طرف مقابل این تصمیم را برای تو بگیرد.

۲۷ دی ۰۱ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱ ق.ظ پوریا قلعه
غنی برویم!

غنی برویم!

خوب است آدم جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند..

و رفتنش چیزی از آن کم!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد...
باید که جای پایش در این دنیا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود..
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا ببخشیم،
آمده ایم تا عشق را،
ایمان را،
دوستی را...
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم!
آمده ایم تا یک جای خالی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!

بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت،
آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم.

۲۷ دی ۰۱ ، ۱۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۱۸ ب.ظ پوریا قلعه
تقدیر هر انتخاب!

تقدیر هر انتخاب!

شمس گفت:تقدیر به آن معنا نیست
که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده.
به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند
و بگوید" چه کنم! تقدیرم این بوده،"
نشانهٔ جهالت است.
تقدیر همهٔ راه نیست،
فقط تا سر دو راهی هاست .
گذرگاه مشخص است
اما انتخاب در دست مسافر است.

پس:
نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی
این را بیست و نهمین قاعده میگوید...

 
📓ملت عشق
👤الیف شافاک

۲۶ دی ۰۱ ، ۲۳:۱۸ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۱۲ ب.ظ پوریا قلعه
سکوت

سکوت

یک وقت هایی هم هست که
در خودت حبس میکنی کلماتت را...
مچاله میشوی در لابلایِ وجودت و
بی کلامی است که چمبره میزند روی حرف هایت!
گاهی "سکوت" بهتر است وقتی میدانی
هیچ گوشی برای حرف هایت نیست...

 

👤محیا کاربخش

۲۶ دی ۰۱ ، ۲۳:۱۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۴ ب.ظ پوریا قلعه
ایمان

ایمان

ایمان
باور چیزی است که دیده نمی‌شود
و پاداش این ایمان، دیدن چیزی است که باور کرده‌اید...


کلیپ استوری

۲۶ دی ۰۱ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۳۱ ب.ظ پوریا قلعه
گذر زمان برای پدر و پسر

گذر زمان برای پدر و پسر

وقتی پدر ۵۰ ساله‌ای از پسر پانزده ساله‌اش می‌خواهد که دو سال دیگر صبر کند تا صاحب اتومبیلی برای خودش شود،
این فاصله ی ۷۳۰ روزه، فقط ۴ درصد عمر پدر را تشکیل می‌دهد اما این دو سال، ۱۳ درصد از عمر پسر را در بر می‌گیرد پس عجیب نیست اگر برای پسر،
این مدت، سه یا چهار بار طولانی‌تر باشد.

به همین صورت، دو ساعت از زندگی یک کودک ۴ ساله، مساوی است با دوازده ساعت از زندگی مادر ۲۴ ساله‌اش یعنی
اگر از کودک بخواهیم که برای گرفتن یک آب نبات، دو ساعت صبر کند، مثل این است که از مادرش بخواهیم برای خوردن یک فنجان قهوه، دوازده ساعت انتظار بکشد...

👤 الوین تافلر

۲۵ دی ۰۱ ، ۱۴:۳۱ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه