گلچین تفسیر استاد قرائتی سوره اعراف سری 1
وقتی به دنیا میام، سیاهم وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم وقتی می میرم، هنوزم سیاهم ...
و تو ، آدم سفید:
وقتی به دنیا میای، صورتی ای وقتی بزرگ می شی، سفیدی وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی وقتی سردت می شه، آبی ای وقتی می ترسی، زردی وقتی مریض می شی، سبزی و وقتی می میری، خاکستری ای و تو به من می گی رنگین پوست...!
سعدى مى گوید: در شیراز کسى ما را شام دعوت کرد، رفتیم دیدیم کمرش خمیده، یک موى سیاه در سر و صورت نیست، با عصا به زحمت راه مىرود.
صاحبخانه بود، نشست، احترامش کردیم، گفتم: حالت چطور است پیرمرد؟
گفت: خوبم، کارى را مى خواهم به خواست خدا انجام بدهم...
سعدى مى گوید: به او گفتم چه کارى؟
گفت: از شیراز مى خواهم جنس ببرم چین بفروشم، از بازار چین چینى بخرم بیایم شام، شنیده ام آنجا چینى خوب مى خرند، بیایم آنجا بفروشم، دیباى رومى بخرم و ببرم در حلب، شنیده ام دیباى رومى را حلب خیلى خوب مى خرند، گوگرد احمر را بخرم، ان شاء الله این کشورها که رفتم، جنس ها را که خریدم و فروختم بیایم شیراز، بقیه عمر را مى خواهم عبادت کنم.!
سعدى مى گوید: من به او نگاه مى کردم امکان داشت فردا به ختم او بروم، اما مى گفت: بروم و بیایم، بقیه عمر را مى خواهم مشغول عبادت شوم.
بعد سعدى در جواب تاجر گفت:
آن شنیدستم در اقصاى غور
بار سالارى بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیا دار را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
به گورستان گذر کن تا ببینی
چه خوردند وچه پوشیدند وبردند
دو روزی زندگی کردند وآخر
به هرحالی که بودندجان سپردند
طمع بسیار کردند مال دنیا
ز روزی بیشتر هرگز نخوردند
همانانی که بودند نورچشمی
تنش را در لحد محکم فشردند
اگر شاه وگدا،نادار و دارا
اجل آمد نفس بگرفت مُردند
خودتان را دوست داشته باشید تا آرامش را احساس کنید.
هرزمان مے گویید خودم را دوست دارم،ترس هاے شما ناپدید مے شوند و جرأت شما بیشتر مے شود.
جمله "من خودم را دوست دارم!"آن قدر قدرتمند و مثبت هستند که ذهن و ضمیر نیمه هشیار شما بے درنگ آن را مثل یڪ دستور مے پذیرد.
آن ها بے درنگ بر افکار،احساسات و نظرات شما تاثیر مے گذارند.
زبان بدن شما مثبت تر و شادتر مے شود.
احساس بهترے درباره خود پیدا مے کنید و در نتیجه با کسانے که در اطراف شما هستند گرم تر و صمیمے تر برخورد مے کنید.
همهچیز از خودتان شروع مے شود...
بیخبر از حال هم خوابیدن چه سود؟
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید!
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام!
بعد مرگم اشک و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان!
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام!
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
پیروزی از یک باور شروع میشود
و به یک لذت دائمی ختم میگردد.
به شرطی که بتوان
بین این دو را با
"تلاشی هوشمندانه" پر کرد.
ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮎ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﻬﻢ ﻣﯿﺒﺮﺩ،
ﮐﻪ ﻧﺨﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺻﻞ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﺦ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻻﯾﻖ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻫﺎﯼ
ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯﯼ هستند!
هرگز درباره بدبختی هایت صحبت نکن و به آنها توجه نکن
اگر توجه کنی
به آنها خوراک داده ای
توجه خوراک ذهن است
به هرچه که توجه کنی
قوی تر میگردد
هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوراک نرسان
بی خیال باش
به چیزهای منفی توجه نکن
به رنجهایت توجه نکن
و درباره اش سخن نگو
آنها را بزرگ نکن
این کار بسیار مخرب و نابود کننده است
به رنجهایت بی توجه باش و با این کار
آنها خواهند مرد
بیشتر به شادی متمایل شو
تمام تمرکز خود را به شادی های کوچک معطوف کن
لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرق کن
اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد
وقتی تنهاییم دنبال دوست میگردیم!
پیدایش که کردیم دنبال عیب هایش میگردیم؛
از دستش که دادیم دنبال خاطره هایش میگردیم...!
پ.ن: هیچکس بی عیب نیست...
عیب هارو رها کنید و خوبی هارو ببینید. هر فرد اونقدر عیب در وجود خودش هست که تمام عمرش هم واسه برطرف کردن اونا تلاش کنه..... بازم کمه!