کوچیکتر که بودیم بی دلیل میخندیدیم
بی بهونه گریه میکردیم ؛
صبوری حالیمون نبود ...
بی دلیل شاد بودیم ...
شاید سنمون ۲ رقمی هم نشده بود ها
اما معرفتمون بی رقم بود ،
اما این روزا، بد شدیم !
درِ کلاس معرفت رو بستیم ،
پُلمپش کردیم ...
برای بخشیدن دنبال دلیل میگردیم !
از بلند خندیدن هراس داریم که نکنه نیمه شب گوش های همسایه رو اذیت کنه ...
از گریه کردن هم میترسیم که نکنه دشمنمون از دور ما رو ببینه و از ته دل شادی کنه ...
" ما آدما این روزا عجیب از بچگیمون، فاصله گرفتیم "
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.