انسان ضعیف هرگز نمی تواند ببخشد! بخشیدن خصلت انسانهای قوی است...
فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشتهای؟
کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد.
مرد پرسید: پس ذرت کاشتهای؟
کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند.
مرد پرسید: پس چه چیزی کاشتهای؟!
کشاورز گفت: هیچچیز، خیالم راحت است!
.
همیشه بازندهترین افراد در زندگی، کسانی هستند که از ترس هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند.
"تحت هر شرایطی،تلاش کن! تو میتوانی....
اگر چیزی را دوست داری، آن را ببخش...
با بخشیدن بخشی از چیزی که دارید، بیشتر از آنچه می خواهید به دست خواهید آورد...
کشاورزی که طالب محصول فراوان است، باید بخشی از بذر خود را به زمین ببخشد...
عدم وابستگی، یعنی بخشیدن آن چیزی که برایمان ارزش دارد...
هر چیزی را که ببخشید، به طرف شما باز خواهد گشت...
موجودی حساب بانکی شما بیانگر ثروت شما نیست؛
ثروت به چیزی می گویند که در طی زندگی به گردش در می آید.
سعادت و خوشبختی، جریانِ همیشگی از یک دست دادن و از دست دیگر گرفتن است.
آدمهای وابسته آدمهایی هستند که بیشتر وقتشان را صرف دفاع از داشتههای خود میکنند؛ چیزهایی مثل دارایی، قدرت و...
اما از نگاه انسانهای وارسته، همه چیز امانت است.
آنها اظهار مینمایند که وقتی پا به این دنیا میگذاریم، هیچ چیز نداریم و بدون بردن چیزی آن را ترک میکنیم.
جز یک مورد!
عشقی که نسبت به دیگران داریم
و عشق و محبتی که آنها به ما ارزانی داشتهاند
بعضى از آدما بلد نیستن "فیلم" بازى کنن ، سیاست مدار باشن
یعنى وانمیسن شیش تا بوق خورد جواب بدن
پیامتو عمدن پنج دقیقه دیرتر جواب نمیدن
موقع قرار عمدن دیر نمیان
قربون صدقه هارو به زور تو گلوشون خفه نمیکنن
دوستت دارمارو پشت خندشون قایم نمیکنن
این آدما صافو سادن
میشینن کنارت دستتو
بعضی ها بیشتر از انتظارمان، انتظارمان را بر طرف می کنند، انگار فقط آنها باید بگویند : «چیزی نیست! » آنوقت دیگر چیزی نیست، نگرانی معنا ندارد...هر کسی یک نفر را دارد که خیالش را راحت کند، یک نفر که بر خلاف بقیه زیاد هم حرف نمی زند، گاهی یک جمله می گوید و همان یک جمله کار هزار صفحه حرف را می کند...باید آن یک نفر را داشت وگرنه کارمان پیش نمی رود .
آن یک نفری که گاهی لازم نیست حتی حرف هم بزند، آن یک نفری که حتی وقت درد و دل لازم نیست سیخ روبرویمان بنشیند، همانی که مشغول کارش است و ما تمام حرفهایمان را می زنیم و او آخر سر ، نگاه طولانیش را جواب میکند و دستش را دو بار روی دستمان می کوبد ، آرام، که انگار همه چیز را گفته.
نگران نباش.
نترس.
اضطراب نداشته باش.
ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ
ﮐﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ...
ﻣﻌـﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﻋـﺎﺷﻖ ﻧﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
تغییر واقعی همیشه از درون آغاز میشود
پس هنگامی که در خلوت خودت هستی تغییر کن
نه در مقابل دیگران
هرکس که دیگران را بشناسد
عاقل است
وهر کس خود را بشناسد
عارف است ...
بسم الله النّور
روایت «موتوا قبل ان تموتوا» روایت عجیبی است، یعنی مرگ را اختیار کنید پیش از این که به جبر مرگتان فرا رسد.
اساتید می گویند معنای مرگ اختیاری این است که از اعتباریات، وابستگی ها و تعلقات جدا شوید. زیرا پس از مرگ هیچ کدام از اعتباریات دنیوی همراه ما نیستند. ثروت، مقام، مدرک، شأن خانوادگی و... همه اعتبار دنیاست که در آخرت بی اعتبارند و بهترین توشه تقوی است. «ان خیر الزاد التقوی»
برای سنجش این که بدانیم چه قدر به اعتباریات دنیوی وابسته ایم و تعلق داریم کافی است ببینیم چه قدر از زندگیمان به آن وابسته است. مثلا ببینیم جایگاه مدرک و ثروت و... نزد ما چگونه است و آیا می توانیم بدون این ها زندگی کنیم یا خیر. به میزانی که زندگی بدون این ها برایمان غیر ممکن باشد یعنی به این اعتباریات تعلق داریم...
هر کس دنیا را
از زاویه دید خود قضاوت میکند.
گاهی بهتر است
جای خود را برای بهتر دیدن
عوض کنید.
هیچ وقت در زندگیتان
به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همهٔ ما بارها
این جمله را شنیدهایم که
«بدترین اتفاقی که
ممکن است بیافتد چیست؟
مثلاً اینکه بمیرید؟»
اما مرگ بدترین اتفاقی که
ممکن است برایتان رخ دهد نیست!»
بدترین اتفاق در زندگی
این است که اجازه دهید
در عین زنده بودن،
از درون بمیرید.
یک ایده میتواند دنیایی را عوض کند
یک قدم میتواند سفری را آغاز کند...
اما یک دعا میتواند حتی ناممکن را دگرگون کند.