.::التماس دعا::.

۳۱۱ مطلب با موضوع «دلنوشته و سخن بزرگان» ثبت شده است

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۴۵ ب.ظ پوریا قلعه
درون و بیرون

درون و بیرون

‏مهم نیست چهرتون
 زشته یا زیبا،
اما مهمه درونتون زیبا باشه ،
 چون همیشه آدمایی
 که محو درونتون میشن 
موندنی تر از کساییَن که
 محو ظاهرتون میشن.

۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۴۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۰۲ ب.ظ پوریا قلعه
کلیپ و عکس گلچین 01-11-1398

کلیپ و عکس گلچین 01-11-1398

تعداد فایل: 40 عدد
حجم کل: 28.2MB

 

۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۵۷ ب.ظ پوریا قلعه
زیبا شدن | دوست داشتنی شدن

زیبا شدن | دوست داشتنی شدن

اگر می‌خواهید زیبا باشید،

یک دقیقه مقابل آینه
پنج دقیقه مقابل روحتان
و پانزده دقیقه مقابل خداوند بایستید

آدمها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.
بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛ 

اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید
آنها را زیبا هم خواهید یافت
زیرا حس زیبا دیدن 
همان عشق است.

۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۲۶ ب.ظ پوریا قلعه
قضاوت

قضاوت

نه ثروت تاکنون 
زاییده مردی،

نه قصر و کاخ، درمان
 کرده دردی،

برو انسانیت را
 مشتری باش،

قضاوت میشوی با آنچه کردی...

۲۹ دی ۹۸ ، ۱۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ ب.ظ پوریا قلعه
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ . . .

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ . . .

ﮐﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺸﮑﺴﺖ
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ !
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭﯼ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻥ
ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻥ !!!
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ
ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﻝ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪگی
ﺗﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻗﺎﺏ ﺑﻨﺪﮔﯽ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮد..

ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ . . .
ﻻﺍﻗﻞ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ . . .
ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﺮﻋﮑﺲﻣﯿﭽﺮﺧﯿﺪ ﻭ ﻣﻦ . . .
ﺑﺮﺗﻨﻢ ﻣﯿﺸﺪ ﮔﺸﺎﺩ ﺍﯾﻦﭘﯿﺮﻫﻦ . . .
ﺁﻥ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ، ﮐﻮﺩﮐﯽ ، ﺳﺮﻣﺸﻖﺁﺏ . . .
ﭘﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺟﺎﯼﺧﻮﺍﺏ . . .
ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡﺍﺯ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﯽ . . .
ﺩﻝ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖﻫﺮ ﮐﺴﯽ . . .

ﻋﻤﺮ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﺣﯿﻒ ﻫﺮﮔﺰﻗﺎﺑﻞ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ! !

 

نیما یوشیج

۲۹ دی ۹۸ ، ۱۲:۱۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۳۹ ب.ظ پوریا قلعه
پندی مثل الماس

پندی مثل الماس

         خالی شو، پُر می‌شوی..     
        قانع باش، غنی می‌شوی..   
       ساده باش، عمیق می‌شوی..   
     قضاوت نکن، عادل می‌شوی..
    بنده خـدا باش، آزاد می‌ شوی..
   خــودت باش، بی‌همتا می‌شوی..
 ضعف خود را بپذیر ، قوی می‌شوی.
دوست داشته‌باش، محبوب‌می‌شوی..


تسلیم سرنوشت شو،

                    حاکم تقدیر می‌شوی..               
سکوت پیشه‌کن، 
                   همه چیز گویا می‌شود..                
دخالت را رها کن،  
                     هدایت آغاز می‌شود..              
سخنت را کوتاه کن، 
                   تأثیرش زیاد می‌شود..               
برخود حکومت کن ، 
                    از خود فراتر می‌روی..                 
به تاریکی ذهن آگاه شو، 
   روشنایی وجودت را فرا می‌گیرد..
ذهنت را در «هیچ کجا» متمرکز کن،
« همه چیز » در ذهنت جا می‌گیرد..

۲۵ دی ۹۸ ، ۱۵:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۳۳ ب.ظ پوریا قلعه
لیف و جوراب

لیف و جوراب

از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ،خانومی جوان و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود ،دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید !
تعجب کردم و پرسیدم: داداش واسه کی میخری ؟
ما که تازه از حموم در اومدیم ،اونم اینهمه !

گفت: تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ،وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جا  گرم تن فروشی و فاحشگی کنه !
پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ،برگشت تو حموم و صدا زد: نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه...

 برگی از خاطرات جهان پهلوان تختی (شادی روحش فاتحه مع الصلوات)

 

ادامه مطلب...
۲۵ دی ۹۸ ، ۱۴:۳۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۵۷ ب.ظ پوریا قلعه
کَر و عیادت مریض

کَر و عیادت مریض

مرد کری بود که می‌خواست به عیادت همسایه مریضش برود. با خود گفت: من کر هستم. چگونه حرف بیمار را بشنوم و با او سخن بگویم؟ او مریض است و صدایش ضعیف هم هست. وقتی ببینم لبهایش تکان می‌خورد. می‌فهمم که مثل خود من احوالپرسی می‌کند. کر در ذهن خود, یک گفتگو آماده کرد. اینگونه:

من می‌گویم: حالت چطور است؟ او خواهد گفت(مثلاً): خوبم شکر خدا بهترم.
من می‌گویم: خدا را شکر چه خورده‌ای؟ او خواهد گفت(مثلاً): شوربا, یا سوپ یا دارو.
من می‌گویم: نوش جان باشد. پزشک تو کیست؟ او خواهد گفت: فلان حکیم.

من می‌گویم: قدم او مبارک است. همه بیماران را

ادامه مطلب...
۲۵ دی ۹۸ ، ۱۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۱۱ ق.ظ پوریا قلعه
چه مدت زندگی کردن مهم نیست!

چه مدت زندگی کردن مهم نیست!

دلا فرزانگی کردن مهم است
خدا را بندگی کردن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است
دلا این زندگی جز یک سفر نیست
گذرگاه است و راهش بی خطر نیست
چو خواهی با صفا باشی و صادق
به جز راه خدا راهی دگر نیست
غم بیچارگان خوردن مهم است

دلی از خود نیازردن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است
دلا با نفس جنگیدن مهم است
عیوب خویش را دیدن مهم است
خطا باشد ز مردم عیب جویی
خطای خلق بخشیدن مهم است
دلا درد آشنا بودن مهم است
به مردم عشق ورزیدن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است...

۲۵ دی ۹۸ ، ۰۹:۱۱ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۵۵ ب.ظ پوریا قلعه
این دو تعریف را به خاطر بسپارید:

این دو تعریف را به خاطر بسپارید:

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﮐﯿﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

 

کنفسیوس

۲۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه