.::التماس دعا::.

۳۱۱ مطلب با موضوع «دلنوشته و سخن بزرگان» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۴۹ ب.ظ پوریا قلعه
دو واقعیت در فقر فرهنگی مردم!

دو واقعیت در فقر فرهنگی مردم!

 

چارلی چاپلین : 
من هر قدر با کار طنز، کوشش کردم تا مردم " بفهمند" 
اما آنها فقط " خندیدند " !

 

امام سجاد (ع) : 
پدرم با برترین مردان زمان خویش در خون غلطید تا مردم " بفهمند" اما آنان فقط" گریه کردند " !

۲۳ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۴۰ ب.ظ پوریا قلعه
گلچین عکس و کلیپ 23-10-1398

گلچین عکس و کلیپ 23-10-1398

برای دیدن و دانلود کردن روی عکس زیر کلیک کنید

 

۲۳ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷ ق.ظ پوریا قلعه
افسوس هرچی سعی کردم مردم بفهمند، خندیدند!

افسوس هرچی سعی کردم مردم بفهمند، خندیدند!

با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛ 
یک زن و شوهر با 4تا بچشون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسیدند و متصدی باجه، 
قیمت بلیط ها رو بهشون اعلام کرد، 
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد 
و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود 
که پول کافی ندارد و نمیدانست چه بکند...!

ناگهان پدرم دست در جیبش کرد 
و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد 
و روی زمین انداخت،سپس خم شد 
و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد 
زد و گفت: ببخشید آقا،
این پول از جیب شما افتاده!

مرد که متوجه موضوع شده بود،
بهت زده به پدرم نگاه کردو گفت:
متشکرم آقا...!

مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش 
بچه هایش شرمنده نشود،
کمک پدر را پذیرفت،بعد از ینکه بچه ها 
بهمراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن،
ما آهسته از صف خارج شدیم 
و بدون دیدن سیرک به طرف خانه  برگشتیم 
و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم!

"آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم، 
بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
انسانیت نهایت دین داریست....!

 

از خاطرات چارلی چاپلین

۲۲ دی ۹۸ ، ۱۱:۵۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ق.ظ پوریا قلعه
تغییر یا حذف

تغییر یا حذف

اگر تغییر نکنیم ، حذف می شویم .
 برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم .

کلیدهای این تغییر عبارتند از :

کلید اول: خواستن
کلید دوم: خالی کردن ذهن از تعصب ها
کلید سوم: باور مثبت نسبت به خود
کلید چهارم: عمل کردن

به یاد داشته باشیم که عظمت زندگی تنها به دانستن نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.

۲۲ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۰ ب.ظ پوریا قلعه
پا برهنه

پا برهنه

با پا برهنگان دوستی کن 
    چون کفشی ندارند 
         که در آن ریگی باشد ...!

 

۱۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۱۲ ب.ظ پوریا قلعه
اذان و نماز

اذان و نماز

هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند!

هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند، بدون اذان ...
اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند... 

چقدر کوتاهست این زندگی...
به فاصله یک اذان تا نماز .

به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد...

۱۱ دی ۹۸ ، ۱۶:۱۲ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۱۵ ب.ظ پوریا قلعه
زبان عمل

زبان عمل

مردی یه ساندویچ برای دوتا پسر کوچیکش گرفت؛
گذاشت روی میز، 
به اولی گفت: "تو نصف کن!"
و به دومی گفت:  "و تو انتخاب کن!"

مات و مبهوت نحوه ی تربیت وعدالت این مرد شدم!!
یعنی اگه اولى یه وقت عمدا نامساوى نصف کنه، دومى حق داشته باشه که اول انتخاب کنه!

این جوری عدالت رو یاد بچه هامون بدیم، نه با شعار عدالتخواهی!

زبان عمل بهترین روش تربیت بچه هاست...

۱۰ دی ۹۸ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۵۶ ب.ظ پوریا قلعه
خانه سالمندان

خانه سالمندان

پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. 
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
 از مادرش پرسید: 
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ 
مادر گفت: 
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
 و قبلا به من گلایه نکردی. 
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۶ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۳۹ ب.ظ پوریا قلعه
هر روز، روز آخر من و توست!

هر روز، روز آخر من و توست!

ﺩلی ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﺍ گر ﺯ کرﻡ شاﺩ ﮐﻨﯽ
بهْ ز صد مسجد ویرانه که آباد کنی ...

شیخ بهایی

 

 

در این روزهای آخر عمرت
اگر نیاز هم نداشتی گاهی
بی ‌بهانه و بی ‌تخفیف خرید کن ...

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۰۸ ب.ظ پوریا قلعه
فهم عشق مادر

فهم عشق مادر

لاف عشق می زنی
و رنگ چشم های مادرت را 
فراموش کرده ای! 


آنکه از عشق گفت و مادرش 
را نشناخت!


به عشقش شک کن

۰۳ دی ۹۸ ، ۱۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه