۳۰۸ مطلب با موضوع «دلنوشته و سخن بزرگان» ثبت شده است
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۱۷ ق.ظ
پوریا قلعه
دکتر اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب چه کسی پنیر من را برداشت، فرق بین آدمها و موشها را این طور توصیف میکند.
وقتی یک موش حس میکند تلاشهایش به نتیجه نمیرسد، روش خود را عوض میکند، اما وقتی آدمها حس میکنند کاری که انجام میدهند به نتیجه نمیرسد، عصبانی و خسته میشوند و دوست ندارند روش خود را عوض کنند. حتی گاهی اگر کسی راهکار تازهای را به آنها نشان دهد، حالت دفاعی به خود میگیرند و میگویند: «من همیشه این کار را همین طور انجام دادهام. «یا» من آدمی این مدلی هستم.»
در اصل این آدمها از پذیرفتن راهکار تازه و انجام آن میترسند و حس میکنند ترسشان به این معناست که دیگر روشها اشتباه است.
اگر واقعا میخواهید در زندگی خود نتایج متفاوتی به دست بیاورید باید از حصاری که به منظور راحتی دور خود کشیدهاید، پا را فراتر بگذارید و راهکارهای متفاوتی را امتحان کنید.
۲۰ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۷
۶
۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۵۴ ب.ظ
پوریا قلعه
کسی را اگر دوست داری...
یک لحظه به نبودنش فکر کن...
دلت اگر نریخت،دلش را نلرزان...!
آسمان همیشه آبی نیست...
و آدم ها همیشه از سمتی که فکر می کنند محکم است می افتند...
هزار سال هم که بگذرد...
تلخی دهان آدم های بریده را
تمام شکر های دنیا هم عوض نمی کند...
کسی را اگر دوست داری،برایش همان باش که می خواهی باشد...
و یادت باشد...
تمام برگهای تقویم...
سهم تمام آدم ها نمی شود...
👤معصومه صابر
۱۵ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۵۴
۶
۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۴۵ ب.ظ
پوریا قلعه
اگه بچه داشتم، پسر یا دختر، ازش نمیپرسیدم : "مشقهاتو نوشتی یا نه؟"
میگفتم: "خوب عشق کردی؟"
و اگه احیانا هنوز این کارو نکرده بود، فحش بارونش می کردم.
بهش می گفتم: "پس منتظر چی هستی؟ منتظری همه ی دندونهات بریزه؟ ها؟ چی فکر کردی؟ فکر کردی عمرِ نوح داری؟ پس کی می خوای شروع کنی؟ کی؟ وقتی بازنشسته شدی؟ وقتی نصف عمرت هدر رفت؟ محضِ رضای خدا بجنب! برو جلو اگه دلت لرزید! منتظر نشو! امروز که داری زندگی میکنی. فردا شاید یه بمب یه راست بیفته رو کله ت ... وقت داره به سرعت میگذره ...
نکنه بی عشق، سقط شی! برو پیِ عشق!
آدمهایی که توی زندگی، درباره ت قضاوت می کنن، محرومن. مثلِ اونها نباش و زندگی کن! زندگی کن! حساب کتاب نکن ..."
آلن وتز
📙 نمایشنامه : کافه پولشری
۱۵ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۴۵
۱
۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۵۰ ب.ظ
پوریا قلعه
هرچی بیشتر خودتو میگیری
براشون جذاب تر به نظر میای!
چون هنوز متوجه نشدن
که گرفتن خود
و الکی کلاس گذاشتن
مهارت آدماییه که از درون
پوچ و توخالی هستن!
و دقیقاً برعکس
آدمای پُر، فهمیده و عمیق
بسیار خاکی و صمیمین چون
انقدر از درون قوی و غنی هستن
که نیاز ندارن با قیافه گرفتن
ابراز وجود و جلب توجه کنن!
یادمون باشه
که این خود ما هستیم که
تعاریف رو عوض کردیم و مجالی
ایجاد کردیم که افرادی درون تهی
تبدیل به الگوهامون بشن
لطفاً سطحی نگر نباشیم.
.
سپهر خدابنده
۱۵ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۵۰
۱
۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۴۵ ب.ظ
پوریا قلعه
عمر میگذرد و من بیش تر میفهمم
که هیچ چیز در دنیا
ارزش گریه کردن را ندارد!
ما آدم ها مدام چیزهایی را که اسمشان را مصیبت و بدبختی میگذاریم
در سرزمین افکارمان میچرخانیم و دور میکنیم و همین باعث میشود در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی را بخوریم!
شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود آمده اند...
از غصه هایت فرار کن
در ناکجا آبادِ درونت رهایش کن؛
و به دنبال هر چیز که شادت میکند روانه شو...
زندگی اگر چیزهای زیادی برای گریه کردن دارد،
چیزهایی هم برای لبخند زدن دارد
فقط کافیست از ته دلت بخواهی که زندگی را زندگی کنی...
👤المیرا دهنوی
۱۱ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۴۵
۵
۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۰۹ ب.ظ
پوریا قلعه
هر آدمی جایی از زندگی اش کم می آورَد ،
در محاصره ی شدیدِ سختی ها قرار می گیرد و به حالتِ استیصال می رسد .
تفاوتِ بارزِ آدم ها ، در نحوه ی مواجهه با موقعیت هاست ...
یکی زانویِ غم بغل می گیرد و کمر به شماتت و نفرینِ زمین و زمان می بندد ،
یکی قوی تر از قبل ، می ایستد و بهتر از همیشه می سازد ...
قوی بودن به این معنا نیست که من مشکلی ندارم !
قوی بودن یعنی من به خودم اعتماد دارم ،
یعنی من می توانم در نهایتِ مشکلات هم ، بهترینِ خودم باشم !
همه ی انسان هایِ قدرتمند ، از یک شکستِ عمیق می آیند !
همان جایی که بقیه جا زدند و کنار کشیدند ،
همان جایی که برایِ افرادِ عادی ، پایانِ کار بود ،
آن ها با تمامِ سختی و عذاب ، ایستادند و جنگیدند ،
و هرگز ، در انتظارِ هیچ ناجی و معجزه ای نماندند .
چنین انسان هایِ جسور و خود ساخته ای ؛
لایقِ بالاترین درجه ی خوشبختی اند ...
نرگس صرافیان طوفان
۱۱ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۰۹
۱
۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۱۸ ق.ظ
پوریا قلعه
عزیز میگفت:برای درکنار هم موندن باید خیلی چیزارو بخشید،خیلی حرفارو نشنیده گرفت،از خیلی کارها عبور کرد. برای در کنار هم موندن باید بخشنده ترین و قوی ترین بود نه زیباترین و باهوش ترین.آدما وقتی میتونن مدت های طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور باهم کنار بیان.اگه گاهی تو حال خوب هم شریک نمیشن دستی هم به حال بد هم نکشن.هیچ حال بدی موندگار نمیمونه همونطور که حال خوب هم، همیشگی نیست. عزیز میگفت:اول از هر چیزی برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها،از زندگی لذت برد،خندید و شاد بود. . .
حاتمه ابراهیم زاده
۰۹ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۸
۱
۰
پوریا قلعه
شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۰۸ ب.ظ
پوریا قلعه
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است. هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود. حلزون به دیواره مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند. زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند: "عصبانیت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، غرور، حسادت، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی" و... باشد. این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند آرامتر از آنچه که فکر می کنیم... حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است. کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم.
👤رابرت استرنبرگ
۰۶ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۰۸
۴
۰
پوریا قلعه
شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۳۱ ب.ظ
پوریا قلعه
هیچ چیز در دنیا
بدتر از معمولی شدن برای کسی نیست
تبدیل به روزمرگی شدن
از اینکه حضورت برایِ یک نفر بِشود
مثلِ مسواک زدن ، مثلِ شانه کردن
که اگر حوصله داشت سراغت را بگیرد و اگر نداشت بگوید بماند برای بعد،
دیر نمیشود!
به خودتان احترام بگذارید
با کسی بمانید که
اولویتش باشید
که برایش دغدغه بشوید
کسی که هر لحظه یادتان در خاطرش رژه برود
کسی که
به کار، به خواب و استراحتش بگوید: بایستید!
اول "او" !
فرشته رضایی
۰۶ شهریور ۰۰ ، ۲۱:۳۱
۱
۰
پوریا قلعه
شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ق.ظ
پوریا قلعه
کم کم یاد خواهی گرفت عشق تکیه کردن نیست؛
و رفاقت هم معنی اطمینان خاطر نیست
و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند
کم کم یاد می گیری...
که حتی نور خورشید هم میسوزاند
اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ ِ خودت را پرورش دهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد
کم کم یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می گیری که خیلی می ارزی...
👤خورخه لوییس بورخس
۰۶ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۴۲
۶
۰
پوریا قلعه