.::التماس دعا::.

۳۱۱ مطلب با موضوع «دلنوشته و سخن بزرگان» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۴۷ ب.ظ پوریا قلعه
3 پسر

3 پسر

سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.

🔹زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.

🔹دومی گفت :پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .

🔹هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
 
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند . پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛ چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود.
در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند . پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.

زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.

در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟

 

✅پیرمرد با تعجب پرسید:
منظورتان کدام پسرهاست ؟
من که اینجا فقط یک پسر می بینم.

۱۱ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۴۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۹ ق.ظ پوریا قلعه
پیر مرد

پیر مرد

پیرمردی صاحبِ مال و منال/
می‌گذشت از عمر او هشتاد سال/

 

با خودش گفتا که پیر و خسته‌ام/
شادم از عهدی که با خود بسته‌ام /

 

تا نمُردم هر چه دارم وانهم/
سهم فرزندان همین حالا دهم/

 

بچه‌ها را مطلع زین کار کرد/
پافشاری کرده و اصرار کرد/

 

سهم دخترها فلان از مال شد/
از پسرها باقی اموال شد/

 

پیرمرد فارغ شد از

ادامه مطلب...
۱۱ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۴۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۵۳ ب.ظ پوریا قلعه
هرچیز که در جستن آنی، آنی

هرچیز که در جستن آنی، آنی

♦️طبق قوانین فیزیک
قراردادن یک آهن در میدان مغناطیسی
پس از مدت کوتاهی
آنرا به "آهن رُبا" تبدیل میکند.

حال...
قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسیِ بدبختی،
میشود "بدبختی رُبا"...
و قرار دادن در میدان مغناطیسیِ خوشبختی،
میشود "خوشبختی رُبا"...
 
هرچه را که میبینید
هرآنچه را که میشنوید
و هر حرفی که میزنید
همه دارای انرژی مغناطیسی هستند
و ذهن شما را "همان رُبا" میکنند!

پس همیشه با افراد سالم ، باهوش ، موفق و سعادتمند معاشرت نمایید تا خصوصیات آنها را جذب کنید.

به قول مولانا :

تا در طلب گوهر کانی، کانی
تا در هوس لقمه نانی، نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی
هرچیز که در جستن آنی، آنی

۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۵۳ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۱۵ ق.ظ پوریا قلعه
شهوت پرستی و پیامد ها

شهوت پرستی و پیامد ها

پیامدهای شهوت پرستی در کلام امیر مؤمنان علی علیه السلام

 

درباره پیامدهای شهوت پرستی و پیروی از هوای نفس، تعبیرات دقیق، حساب شده و تکان دهنده ای در احادیث اسلامی دیده می شود که در این بحث تنها به کلام پیشوای متقیان حضرت علی علیه السلام اشاره می شود:

 

1- امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات، از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند. » (25)

 

2- این مساله گاهی به قدری شدید می شود که به کلی دین انسان را بر باد می دهد، چنان که در حدیث دیگری می فرمایند: «طاعة الشهوة تفسد الدین، فرمانبرداری ازشهوات نفسانی، دین انسان را فاسد می کند. » (26)

 

3- آن حضرت در تعبیر دیگری می فرمایند:

ادامه مطلب...
۱۰ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۱۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

از زندگی فاصله بگیر

گاهی لازم است از زندگی
فاصله بگیری!
 و از خودت بپرسی
در بین این همه هیاهوی روزانه
 قرار است آخر به چه چیزی برسم؟

🔹یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.

 

۱۰ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۳۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ق.ظ پوریا قلعه
صداقت

صداقت

پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد.

شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟ وزیر گفت: به
جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید.

وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت: تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود.
«گلستان سعدی»

 

👈جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت

۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۳۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۵۲ ق.ظ پوریا قلعه
سی.پی.آر

سی.پی.آر

"سی.پی.آر " بیمارستان جای جالبی ست،

آدم هایی که بیرون از آن تند و تند قدم میزنند، گریه میکنند،
دعا میکنند، حالشان بهتر از بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه شوک دست و پنجه نرم میکند نیست.

آدم های بیرون از اتاق از یک چیز میترسند؛ از "نبودن" !
از نزدن ضربان قلب عزیزترین شخص دنیایشان، از جای خالیه یک آدم.

اتاق شوک جای بد و جالبیست، تمام قول های عالم پشت دَرش داده میشود، تمام خاطرات مرور میشود! تمام خوبی هایش یادآوری میشود!

حالا چشمتان را ببندید. بدترین آدم زندگیتان را درون این اتاق تصور کنید.
فرض کنید تنها کسی هستید که او دارد، به خوبی هایی که قبلا به شما کرده فکر کنید، به جای خالیش .

نبود آدم ها را هیچ کینه ای پر نمیکند!

لطفاً در زندگیتان یک اتاق سی پی آر، یک اتاق شوک داشته باشید
و خوبی های آدم های بدِ دنیایتان را احیا کنید .
بعضی روزها امروزمان به فردا نمیرسند...

 

👤دکتر_محبی (فوق تخصص قلب)

۲۸ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۵۲ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ ب.ظ پوریا قلعه
داستان های خواندنی

داستان های خواندنی

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

 

مردی قوی هیکل، در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند.
روز اول 18 درخت برید.
رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد.
روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ولی 15 درخت برید.
روز سوم بیشتر کار کرد، اما فقط 10 درخت برید.

به نظرش آمد که ضعیف شده است.
نزد رئیسش رفت و عذرخواهی کرد و گفت نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم، درخت کمتری می برم.
رئیس پرسید آخرین بار، کی تبرت را تیز کردی؟
او گفت برای این کار وقت نداشتم، تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم.

 

 

 

امام علی (ع) میفرمایند مردم در دنیا از جهت کار و عمل دو دسته اند:

اول آنکه در دنیا

ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۰۳ ب.ظ پوریا قلعه
بخور و ...

بخور و ...

قرآن در چند جا می فرماید : 

«کُلوا» یعنی بخورید، اما هر جا فرموده 

«کلوا» به دنبالش یک مسئولیتی 

به عهده ما گذاشته است :

 

★جایی می فرماید : کلوا...

در ادامه می فرماید : «واشکروا»

«خوردی شکر کن»

 

★جایی می فرماید : کلوا...

در ادامه می فرماید :«اطعموا»

«خودت خوردی به دیگران هم بده»

 

★جایی می فرماید : کلوا...

در ادامه میفرماید :«انفقوا»

«بخور و انفاق کن»

 

★جایی می فرماید : کلوا... 

درادامه می فرماید : «واعملوا صالحا»

«خوردی نیرو گرفتی، کار نیکی انجام بده»

 

★جایی می فرماید : کلوا... 

در ادامه می فرماید : «ولا تسرفوا»

«خوردی اسراف نکن»

 

★جایی می فرماید : کلوا... 

در ادامه می فرماید : «لاتطغوا»

«خوردی  بد مستی نکن»

 

★جایی می فرماید : کلوا... 

در ادامه می فرماید : «ولا تتبعوا خطوات الشیطان»

«از نعمت خدا خوردی دنبال شیطان نرو»

 

 

پس توجه کنید فقط «بخور بخور» نیست! 

بلکه با هر خوردنی «مسئولیتی» هست...

۲۲ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۳ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۴۳ ق.ظ پوریا قلعه
مادربزرگ

مادربزرگ

مــــادربزرگ من آدم مذهبی بود...

 

هر وقت دلش واسه "امام رضا" تنگ 

می شد می گفتم:

 

مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری "مشهد"

از همینجا یه "سلام" بده، 

 

اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همینجا "تفریح کن،"

 

وقتی سفره میگرفت وقتی "محرم" میشد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن میداد بهش میگفتم:

 

اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا "آدم محتاج،"

 

اما وقتی من با دوستام "مهمونی" میگرفتم اون فقط میگفت؛

"مادر مراقب خودت باش،"

 

سالها گذشت...

تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن "سفر" برن،

احتیاج دارن از زندگی "لذت ببرن" و لذت بردن برای آدمها "متفاوت" معنی میشه،

 

یکی از "هیئت" لذت میبره،

یکی از "مهمونی رفتن،"

یکی تو "سفر مکه" اقناع میشه، 

یکی تو "سفر تایلند،"

 

اینا همشون برای من "آدمهای محترمی" هستن،

 

سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به "دلخوشی های" آدمها گیر بدهم،

چون آدمها با همین دلخوشی ها "سختی های" زندگی رو تحمل میکنن...

۲۱ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۴۳ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه