.::التماس دعا::.

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۱۷ ب.ظ پوریا قلعه
این روز فرخنده رو به تمامی مردم جهان تبریک میگم :)

این روز فرخنده رو به تمامی مردم جهان تبریک میگم :)

۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۸:۱۷ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۱۹ ب.ظ پوریا قلعه
شکستن بت های افکار

شکستن بت های افکار

هرگاه تمام بت ها را 
در بت‌خانه افکارت شکستی ..

و فقط یک خدا، 
تنها خدای آسمان قلبت شد ..

آنوقت میتوانی منتظر معجزاتی باشی
که فقط انسانهای بزرگ و یکتا پرست
تجربه کرده اند ..

اگر آن شدی ، میتوانی معجزات پنهان
 خدا را با چشم ببینی ...

۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۷:۱۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ق.ظ پوریا قلعه
از کدوم جمله خوشتون اومد؟

از کدوم جمله خوشتون اومد؟

1. زمان هر چقدر تهی‌تر باشد ،
سریع‌تر می‌گذرد ... ؛
زندگی‌های بی‌معنا 
در برابر چشم انسان به‌ سرعت می‌گذرند 
مثل قطاری که 
هرگز در ایستگاه مورد نظر آدم 
توقف نمی‌کند ...

 

 

 

 

2. اگر چه در دانش کمی که داریم با یکدیگر متفاوتیم، اما در

ادامه مطلب...
۱۰ آبان ۹۹ ، ۰۹:۲۸ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۵ ب.ظ پوریا قلعه
از کدوم جمله خوشتون اومد؟

از کدوم جمله خوشتون اومد؟

1. این اصلا خودخواهی نیست؛
که متفاوت باشی!
متفاوت بودن شهامت میخواد.
دوستان!
متفاوت بیندیشید و متفاوت، عمل کنید...

 

 

 

 

 

2. صدور هیچ گذرنامه

و ویزایی لازم نیست ،

وقتی

ادامه مطلب...
۰۳ آبان ۹۹ ، ۲۱:۵۵ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۰۷ ق.ظ پوریا قلعه
عاشقى زن و مرد

عاشقى زن و مرد

مرد وقتی عاشق زنی می‌شود 

در دل خود پنهانش می‌کند مبادا که دیگران او را بدزدند،

 

اما زن وقتی عاشق شد آن را جار می‌زند تا کسی برای نزدیک شدن به آن مرد تلاش نکند...

 

مرد به خاطر یک عقیده هرکسی را قربانی می‌کند و زن به خاطر یک نفر هر عقیده‌ای را...

 

مرد عقل است و زن قلب...

به همین خاطر در هر رابطه‌ای زن بیشتر از مرد اذیت می‌شود...

۰۲ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۷ ۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۳۲ ق.ظ پوریا قلعه
از کدوم جمله خوشتون اومد؟

از کدوم جمله خوشتون اومد؟

1. برایم مهم نیست؛

از بیرون چگونه به نظر می آیم
کسانی که درونم را می بینند
برایم کافیند
برای آن هایی که
از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم
با خود می گویم
بگذار همان بیرون بمانند...

 

 

 

 

2. پیرمرد هر بار که می خواست اجرت پسرک واکسی کر و لال را بدهد، جمله‌ای را

ادامه مطلب...
۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۰:۳۲ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۶ ب.ظ پوریا قلعه
متفاوت باش

متفاوت باش

دیوانه بمانید!

اما مانند عاقلان رفتار کنید،

خطر متفاوت بودن را

بپذیرید

اما بدون جلب توجه

متفاوت باشید،

جایی که همه مثل هم می‌اندیشند!

اصلا کسی فکر نمیکند!

۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۹:۳۶ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ب.ظ پوریا قلعه
خود را به دستان خدا بسپار

خود را به دستان خدا بسپار

خداوندا ...

تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قطار موهبـت هایت

مرا تنها تو نگذاری

که من تنهاترین تنهای تنهایم

خدا گوید :

تو ای زیباتر از خورشید زیبایم

تو ای والاترین مهمان دنیایم

تو ای انســــان !

بدان آغوش من باز است

شروع کن ...

یک قدم با تو ، ده قدم با من...

۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۸:۴۶ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۳ ق.ظ پوریا قلعه
فقیر و پادشاه

فقیر و پادشاه

ﻣﺮﺩ ﻋﯿﺎﻟﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﺳﻪ ﺷﺐ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ . ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ وادار کرد ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﻭﺩ. ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺼﯿﺒﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .

ﻣﺮﺩ ﺗﻮﺭ ﻣﺎﻫﯿﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻏﺮﻭﺏ ﺗﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ . ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﺍﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻧﺠﻬﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ. ﺍﻭ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؟

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ می رفت. ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﻮﺩ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۳ ۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۵ ق.ظ پوریا قلعه
مسیری زیبا

مسیری زیبا

یادم هست روزی با دوستی حرف میزدیم، به او می گفتم تهش که چی؟ 
آخر مسیر چه می خواهد بشود؟ 
حرف خیلی خوبی به من میزد،
میگفت مسیر به این زیبایی، 
آن وقت تو از آخرش، از تهش حرف میزنی...؟

از بودن در مسیر و عبور از این راه لذت ببر...
از آن وقت بود که حرفش گویی آویزه گوشم شد،
راستش در زندگی آن قدر درگیر رسیدن می شویم،
که معجزه لذت بردن از مسیر را فراموش می کنیم، 
آن قدر هدف مهم میشود که دیگر مسیر رسیدن به هدف لذت بخش نیست!
همیشه همینطور است

اما همیشه باید جوری زندگی کرد که هدف تنها لذت بردن از این مسیر باشد، 
شاید اینطور رسیدن هم دلچسب تر شود،
شاید اینطور وقتی که هدف حاصل شد با افتخار سرت را بالا بگیری 
و به آن که از مسیر لذت بردی و خسته نشدی افتخار کنی.

۲۳ مهر ۹۹ ، ۰۸:۱۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه