با اینکه خانه، خانه خدا بود و مهمانان، همه بندگان او، ولی تنها چیزی که یافت نمیشد، راه و رسم سپاس و تشکر از میزبان بود. در بین آن همه ظلمت و تاریکی و شرک و بت پرستی تنها او، محور توحید و یکتاپرستی بود که از خدا خانه پرتو گرفت و چون ماه به خانه اش روشنایی میبخشید. روز به روز بر تعداد پیروانش افزوده میشد و منطق قوی و کلام دلرباش همگان را شیفته خود کرده بود.
بعد از گذشت چندین سال و بعد از ارائه بسیاری از نشانههای رسالت، یکی از بزرگترین این نشانهها جلوه گر شد.
آری: یکی از روزها که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پیروان خود به طرف مسجدالحرام در حرکت بود. دشمنان او که وجودش را مانع سیطره بی چون و چرای خود بر طبقه مستضعف جامعه میدانستند، تقاضایی کردند. درخواست آنان چیزی بود که امیدوار بودند، پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نتواند اجابت کند و در بین همه رسوا شود ولی به خواست خداوند نتیجه کار برعکس انتظار آنها شد و با اینکه با وجود معجزه بزرگ و جاودان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یعنی قرآن مجید، حجت بر همگان تمام شده بود، اما باز هم رسالت جهانی او نیازمند تقویت بود. لذا معجزهای دیگر نمایان شد. آنان گفتند:
«اگر راست میگویی و پیغمبر خدا هستی ماه را به دو نیم تقسیم کن. نیمی را در راستای کوه صفا و نیمی را در راستای کوه مروه قرار بده».
← عکس العمل پیامبر
همه حاضران در فکر فرو رفتند و منتظر ماندند تا پایان کار را ببینند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه پیروان خود طواف خانه معشوق را به جای آورد و به درگاه او، به نماز و استغاثه ایستاد. سپس مثل همیشه رو به حضرت امیر (علیهالسّلام) نمود و فرمود: علی جان! برخیز و کنار کوه صفا بایست و هروله کنان به طرف کوه مروه برو و با صدای بلند این اذکار را بگو:
«بارخدایا! (ای) صاحب کعبه و مکه و زمزم و مقام وای فرستنده پیامبر مکی! به ماه اجازه بده که به دو نیم تقسیم شود، نیمی بر سر کوه صفا و نیمی بر سر کوه مروه قرار گیرد،(ای) که ندای نهان و آشکار ما را شنیدی و به همه چیز عالم و آگاهی».
سران شرک، طبق عادت همیشگی مشغول مسخره کردن شدند. ولی هنوز دعای حضرت علی (علیهالسّلام) تمام نشده بود، که آسمان و زمین به حدی به تکاپو افتاد که گویا نزدیک بود آسمان بر زمین بیافتد. ترس تمام وجود مردم را فرا گرفته بود و با نگرانی ناظر و شاهد این واقعه بزرگ بودند. ناگهان با اشاره انگشت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ماه به دو نیم شده نیمی سر کوه صفا و نیمی بر سر کوه مروه قرار گرفت و تمامی شهر مکه را منور ساخت. مؤمنان فریاد زدند و تکبیرگویان، ایمان خود را به خدا و پیغمبرش اظهار داشتند. اما سران کفر باز هم با تمسک به حربۀ اتهام سحر و جادو، عناد و لجاجت غیرمنطقی خود را برملا ساختند. (کل داستان برگرفته از کتاب شرح الحق وازهاق الباطل، )
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.