.::التماس دعا::.

جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۵۷ ب.ظ پوریا قلعه
چه زود دیر میشود!

چه زود دیر میشود!

در باز شد؛ برپا ! برجا !

درس اول: بابا آب داد، ما سیر آب شدیم

بابا نان داد، ما سیر شدیم

اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان

و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود

و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودیم

 

کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم؛

و در زندگی گم شدیم.

همه زیبایی ها رنگ باخت!

و در زمانه ای که زمین درحال گرم شدن است قلب هایمان یخ زد!

نگاهمان سرد شد و دستانمان خسته

دیگر باران با ترانه نمی بارد!

 

و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم؛

زرد شدیم، پژمردیم

و خشک زار زندگیمان تشنه آب شد

و سال هاست وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم، 

جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم،

و در ذهنمان جز همهمه زنگ تفریح، طنین صدایی نیست...!

 

و امروز چقدر دلتنگ "آن روزها" ییم 

و هرگز نفهمیدیم،

چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم!

 

پاکن هایی ز پاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

 

گرمی دستانمان از آه بود

برگ دفترهایمان از کاه بود

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پر از تصمیم کبری میشدیم

 

با وجود سوز و سرمای شدید

ریزعلی، پیراهنش را می درید

کاش میشد باز کوچک می شدیم

لااقل یک روز کودک میشدیم!

۰۶ دی ۹۸ ، ۱۴:۵۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۲۵ ب.ظ پوریا قلعه
خطرناک ترین جمله

خطرناک ترین جمله

خطرناک ترین جمله دنیا چیست؟

 

گفته می‌شود خطرناک‌ترین جمله این است: 

«من همینم که هستم.»

 در این جمله کوتاه می‌توانیم غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و به ‌تدریج راندن آدم‌ها از اطراف خود را حس کنیم

پس مراقب باشیم ، هر روز فرصتی هست برای یه قدم بهتر شدن.

 

با تغییرات کوچک روز بروز حالمون بهتر میشه...

۰۶ دی ۹۸ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۵۶ ب.ظ پوریا قلعه
خانه سالمندان

خانه سالمندان

پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. 
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
 از مادرش پرسید: 
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ 
مادر گفت: 
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
 و قبلا به من گلایه نکردی. 
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۶ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۴۵ ب.ظ پوریا قلعه
در زندگی یاد گرفتم

در زندگی یاد گرفتم

با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.
از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.
وتنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :
1 . به همه نمی توانم کمک کنم
2 . همه چیز را نمی توانم عوض کنم
3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!!

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۳۹ ب.ظ پوریا قلعه
هر روز، روز آخر من و توست!

هر روز، روز آخر من و توست!

ﺩلی ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﺍ گر ﺯ کرﻡ شاﺩ ﮐﻨﯽ
بهْ ز صد مسجد ویرانه که آباد کنی ...

شیخ بهایی

 

 

در این روزهای آخر عمرت
اگر نیاز هم نداشتی گاهی
بی ‌بهانه و بی ‌تخفیف خرید کن ...

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۲۸ ب.ظ پوریا قلعه
پای برهنه

پای برهنه

برهنگی زنان را دیدیم و فریاد کشیدیم

اما پاهای برهنه کودکان را دیدیم و سکوت کردیم

شاید هنوز راه درازی در پیش داریم تا بفهمیم که گناه برهنگان را به پای خودشان مینویسند

اما گناه پاهای برهنه را به پای کی؟

میتونی کمک کن، حتی به 1 نفر...

 

 

هی گنه کردیم و گفتیم خدا 
می بخشد...
عذر آوردیم و گفتیم خدا 
می بخشد...
آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی...!!!
او رحیم است ولی ننگ و خیانت تا کی...!!!
بخششی هست ولی قهر و عذابی هم هست...
آی مردم به خدا روز حسابی هم هست...
زندگی در گذر است...
آدمی رهگذر است....
زندگی یک سفر است....
آدمی همسفر است...
آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است...

         "رهگذر میگذرد...

۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ق.ظ پوریا قلعه
معجزات قرآن

معجزات قرآن

تناسب و هماهنگی اعداد در قرآن کریم از جنبه های اعجاز این کتاب مقدس است که هر روز موارد بیشتری از آن مورد کشف و شناسایی قرار می گیرد . از نمونه های این سیستم اعجازی می توان به تساوی و توازن در کلمه (( محبت )) اشاره کرد . نکته عجیب این است که خداوند حکیم 16 آیه از کتاب خود را به " کسانی که دوست دارد " و 16 آیه را به " کسانی که دوست ندارد " اختصاص داده است . به این معنا که در قرآن مجید عبارت (( الله یحب )) یعنی (( خداوند دوست دارد )) 16 بار وعبارت معکوس  (( الله لا یحب )) یعنی (( خداوند دوست ندارد )) نیز به همان تعداد یعنی 16 بار تکرار گردیده است !! این آیات بر حسب ترتیبشان در قرآن کریم به صورت زیر می باشند :

الف ) عبارت ((الله یحب)) 16 بار در آیات زیر تکرار شده است :

 1- (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) [البقرة: 195].

2- (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ) [البقرة: 222].

3- (فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ) [آل عمران: 76].

4- (وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) [آل عمران: 134].

5-

ادامه مطلب...
۰۴ دی ۹۸ ، ۱۱:۴۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۵۹ ق.ظ پوریا قلعه
جز تو

جز تو

خدایا

من در لحظه لحظه زندگی از تو چه بخواهم؟

همه چیز در برابرت کوچک است

جز تو

هیچ چیز دیگری برای من خواستنی نیست...

۰۴ دی ۹۸ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۵۶ ب.ظ پوریا قلعه
انسانها...

انسانها...

دقت کردیدانسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک  نمیکنند و حرفِ همه را باور دارند. 
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ میگویند .

انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند .
انسانهای نا امید همیشه آیه یاس میخوانند .
انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند 
انسانهای شریف همه را شرافتمند میدانند 

انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان ، تشکر از دیگران است.
انسانهای نظر بلند هرکاری برای هرکسی میکنند بازهم با شرمندگی میگویند:
 ببخشید که بیشتر از این از دستم بر نیامد .
انسانهای تنگ نظر هرکاری برای هرکس انجام دهند  چندین برابر می بینندش .

انسانهای بامحبت در نهایت مهربانی همه را با جانم ، عمرم ، عزیزم خطاب میکنند.
انسانهای متواضع تقریبا در مقابل خواسته همه دوستان میگویند: چشم سعی میکنم 

انسانهای پرتوقع انتظار دارند همه در مقابل حرف هایشان بگویند چشم .
انسانهای حسود همیشه فکر میکنند که همه به آنها حسادت میکنند .

انسانهای دانا در جواب بیشتر سوالات میگویند: نمیدانم .
انسانهای نادان تقریبا در مورد هر چیزی میگویند: من بهترمیدانم

 

  • انسان از هرچی لبریز باشه (افکار و روحیات) همونو تراوش میکنه!
  • انسان رو میشه از حرفاش شناخت مخصوصا وقتی داره پشت یکی صحبت میکنه (غیبت میکنه).
۰۳ دی ۹۸ ، ۱۵:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۰۸ ب.ظ پوریا قلعه
فهم عشق مادر

فهم عشق مادر

لاف عشق می زنی
و رنگ چشم های مادرت را 
فراموش کرده ای! 


آنکه از عشق گفت و مادرش 
را نشناخت!


به عشقش شک کن

۰۳ دی ۹۸ ، ۱۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه