.::التماس دعا::.

نصیحت پدرانه

هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشن و من بیرون اتاقم، می‌گفت
چرا اسراف؟
چرا هدر دادن انرژی؟
آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!
اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش، نظم اساس زندگیه
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر می‌داد
مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،

تا اینکه روز خوشی فرا رسید، چون

ادامه مطلب...
۲۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه

کریم‌خان زند

روزی به کریم‌خان زند گفتند فردی می‌خواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: وقتی گریه‌هایش تمام شد بیاوریدش نزد من. پس از ساعت‌ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت: قربان من کور مادرزاد بودم، به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم!
کریم خان دستور داد چشمهای این فرد را کور کنید. تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند: قربانی شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید. وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی می کرد من نمی‌دانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم.
پس از اینکه من به شاهی رسیدم عده‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می‌تواند شفا دهنده باشد؟ اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای ما را به تباهی می کشند!

۱۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۴۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

فقرا

کاسه فقرا به خاطر این خالی مانده که کاسه طَمع بعضی ها هنوز پر نشده،

فقر پای برهنه نیست.
فقر یعنی ثروتی که باعث شود
پا برهنه ها را در آغوش نگیری...!

۱۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۵۸ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۱:۵۱ ق.ظ پوریا قلعه
مراقب باشیم

مراقب باشیم

برای اینکه انسان کمال یابد،
صدسال کم است..
 ولی برای بدنامی او
یک روز کافی است
پس، مراقب باشیم . .
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی بعضیها با مدرک
خالی از درکند و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور .
همـه‌ی آدم‌ها وقتی آرام باشند
زشتی ‌هایشان ته‌نشین می‌شود
و زلال به نظر می‌آیند ، برای اینکه آدمی را بشناسید قبل از مصرف خوب تکان دهید!!!

 

الهی قمشه ایی

۱۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۵۱ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

ظاهر

در مورد هیچ چیز،
از روی ظاهر قضاوت نکن

مار هر چقدر زیباتره
نیشش هم کشنده تره...!

۱۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۴۸ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۰۵ ق.ظ پوریا قلعه
گورکن

گورکن

از یک گورکن پرسیدند: تو که با قبر و مرده و جنازه سرو کار داشتی عجیب ترین چیزی که دیدی چی بود؟

گورکن گفت: پنجاه ساله گور میکنم، مرده غسل میدم، اجساد زیادی را کفن کردم و زیر خاک دفن کردم، ولی عجیب ترین چیزی که دیدم خودم هستم.

پنجاه ساله با همه چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم من هم یه روز میمیرم!

۰۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه

نخل

کشاورزان جنوب و نخل دار ها عادت خوبی دارند.
نخلی را که زیاد خوشه بدهد را عزیز،
نمی دارند، تنبیهش میکنند.
زخمش می زنند، خوشه هایش را با بیرحمی تمام می برند. شاید بگویید: آخی طفلکی ها گناه دارند،
 بله سخت است اما باور کنید این کار

ادامه مطلب...
۰۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۳۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۲:۲۳ ب.ظ پوریا قلعه
سکوت

سکوت

آخر نفهمیدیم...!
سکوت علامت رضاست!
یا تحمل نارضایتی هاست!
یا سرشار از ناگفته هاست...!

۰۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

کرونا

در سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ که همه ما درگیر کرونا بودیم و هستیم، همچنان مهم‌ترین دلیل مرگ در جهان «گرسنگی» هست، نه کرونا!

گرسنگی: ۱۰٫۵ میلیون نفر
سرطان: ۷٫۷ میلیون نفر
سیگار: ۴٫۷ میلیون نفر
الکل: ۲٫۳ میلیون نفر
ایدز: ۱٫۶ میلیون نفر
کرونا: ۱٫۶ میلیون نفر
تصادفات رانندگی: ۱٫۳ میلیون نفر
خودکشی: ۱ میلیون نفر
آب آلوده: ۰٫۸ میلیون نفر
آنفولانزای فصلی: ۰٫۵ میلیون نفر

هر روز هزاران کودک در جهان از ویروسی بنام «گرسنگی» می‌میرند. درمان این ویروس هم هزاران سال است که کشف شده است، غذا!!!

ولی این ویروس هرگز ریشه کن نشد. هیچکس هم در جهان برایش وضعیت فوق‌العاده اعلام نکرد. تنها تفاوت این ویروس با ویروس کرونا این است که ثروتمندان عالم هم به آن دچار شده‌اند و شاید به همین دلیل در جهان وضعیت فوق‌العاده اعلام شد!

۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۴۰ ۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
پوریا قلعه

صاحب خانه

گدایی به قصد دریافت چیزی درب خانه ای را کوبید ۰ صاحب خانه فریاد براورد : کیست؟
گدا پاسخ داد : «فقیری عاجز و بینوا."
صاحبخانه سر براورد و پرسید :"چه می خواهی ؟»
گدا گفت :" فقیر چه خواهد؟ هر چه مرحمت کنی."
صاحب خانه گفت: " مرا جود و بخشش چون حاتم طائی است . چه کنم که این بالا گرفتارم ودرهم و دینار در سرای پایین و  اکنون مرا به آن دسترسی نیست."
گدا آهی سرد برکشید ، از بخت بد خویش نالید و سر در راه نهاد .

 مدتی بعد از قضا دوباره  گدا را به همان خانه کار افتاد . دق الباب کرد . صاحب خانه فریاد   براورد :" کیست؟"
گدا پاسخ داد : « فقیری عاجز و بینوا.»
صاحبخانه سر براورد و پرسید :«چه می خواهی ؟»
گدا گفت :«فقیر چه خواهد؟ هر چه مرحمت کنی.»
صاحب خانه گفت: «مرا جود و کرم بیش از حاتم طائی است . چه کنم که اکنون این پایین گرفتارم ودرهم و دینار در سرای بالا و  فی الحال مرا به آن دسترسی نیست.»

گدا پوزخندی زد و گفت : « ما هم پائینت را دیده ایم و هم بالایت را»

۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۳۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه