در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش شهید میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش شهید میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد
_در جمع کسی را نصیحت نکنیم
_به هرچیزی نخندیم. به هر قیمتی جمع را نخندانیم!
_بدون اجازه کسی از او فیلم و عکس نگیریم .
_میزان درآمد و حقوق دیگران به ما ربطی ندارد .
_اگر کسی عکسی به ما نشان داد عکس های قبلی و بعدیش را نبینیم .
_تا در جمعی نشستی سریع 2 تا اصطلاحی که در یک کتاب خوانده ای را به رخ دیگران نکشی .
_خودت را صاحب نظر ندانی تا رسیدی به کسی در مورد مدل مو و رنگ مو آرایشش و چاقی و لاغری او نظر دهی .
_ لهجه دیگران را
سعدی در یکی از خاطرات کودکی خودمی گوید:
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شبها برمیخاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم.
شبی در خدمت پدرم نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می خواندم.
در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیدەاند . پدر را گفتم: از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند.
خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفتەاند، بلکه مردەاند.
پدر گفت: تو نیز اگر می خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
گلستان سعدی
تخم مرغ ..!
یک رنگ است ..!
اما ..!
وقتی شکستیش ..!
دو رنگ می شود ..!
پس انتظار نداشته باش ..!
آدمی را ..!
که شکستی ..!
با تو یک رنگ باشد.
ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑاشیم , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ،
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ !
از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزید
هر چند همه ما به این کار بد، عادت داریم اما اگر اعتماد به نفس بالا می خواهید ،از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزید و تنها خود را با گذشته های خودتان مقایسه کنید.
اگر رو به رشد و پیشرفت و در حال حرکت هستید ، خوب است و دلیلی ندارد غصه عقب ماندگی از فامیل یا دوستان را بخورید .
اگر هم در مسیر پسرفت هستید ، اندکی توقف کرده ، بیاندیشید و راه های جدید را برای موفقیت و پیشرفت بیابید و بررسی کنید و با انگیزه و انرژی مجدد ، تلاش کنید تا به مرور ، وضعیت آینده را از امروزتان بهتر کنید .
در این مسیر هم ، مراقب باشید که خودتان را فقط با خودتان مقایسه کنید و سعی کنید هر روز بهتر از روزهای قبل عمل کنید .
برای موفقیت داشتن یک چشم انداز عالی و کامل از آینده امری بسیار مهم و ضروری است .
باید بدانید میخواهید به کجا برسید...
آدم هایی که روح بزرگی دارند، عقده های کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری...
برای همین نباید از آنها ترسید،
آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکترند...
چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند!!
"چارلی چاپلین"
سواد از طریق خواندن بدست نمی آید بلکه بر اثر اندیشیدن به آنچه مطالعه کرده ایم حاصل میشود.
کارل هیلتی
آدم ها را می بخشم...
نه به خاطر اینکه ساده هستم..
نه به خاطر اینکه برای خودم
برای سلامتم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقتی برای فکر کردن به
چیزهای بیهوده را ندارم
آنها را می بخشم شاید روزی
کسی همین کار را با آنها بکند
آنوقت خواهند فهمید که
بخشش یعنی چه ...
انسانی که به شناخت خویش نرسیده
بیسواد حقیقی است.
هر چند تمام کتاب های دنیا را خوانده باشد!
اگر درونت پر از نفرت
غرور و حسادت است
هیچگاه چیزی را نیاموختهای
و هنوز رشد نکردهای!
در زندگى کسانى هستند
که مثل کتابها حرف مىزنند،
این افراد تصور مىکنند براى این که دیگران به حرفهایشان گوش دهند باید لحنى جدى به کار ببرند.
با صدایى وحى مانند حرف بزنند.
از این آدمها باید دورى کرد.
بیشتر از یک دقیقه نمیتوان مؤدبانه به حرفهایشان گوش داد...
حتی وقتى از حقیقت حرف مىزنند،
حقیقت را با آنچه مىگویند مى کُشَند.
ولى شگفتآورترین شگفتیها برخورد
اینجا و آنجا با آدمهایى است
که بلدند مثل کتابها ساکت بمانند.
آدم از نشست و برخاست
با این افراد خسته نمىشود.
چنان خودمانىاند که انگار آدم با خودش تنهاست؛
رها،
آرام
و دستخوش سکوتى
که حقیقت همه چیز است.