.::التماس دعا::.

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۰۶ ق.ظ پوریا قلعه
خوشبختی

خوشبختی

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن...!!!
خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق

ادامه مطلب...
۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ق.ظ پوریا قلعه
چشم ها و انتقاد ها

چشم ها و انتقاد ها

انسانهای صادق به 
صداقت حرف هیچکس شک 
نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،

انسانهای دروغگو تقریبا 
حرف هیچکس را باور ندارند 
و معتقدند که همه دروغ می گویند.

انسانهای امیدوار همواره 
در حال امیدوار کردن دیگرانند، انسانهای
نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.

انسانهای حسود همیشه فکر 
می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.

انسانهای حیله گر معتقدند 
که همه مشغول توطئه هستند،

انسانهای شریف همه را 
شرافتمند می دانند.انسانهای بزرگوار
بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است

ذات خودت هرجور باشه با 
همون چشم بقیه رو میبینی. پس
به جای انتقاد اول ذاتت رو درست کن!

۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ پوریا قلعه
نگاه به دنیا

نگاه به دنیا

دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود.

برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟ 

از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند، پاسخ داد: 
علت اصلی شکست من، پدرم بوده است!
او هم یک معتاد بود
خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت
چه توقعی از من دارید؟ من هم مانند او شده ام. 

از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند. 
در کمال ناباوری او گفت: 
علت موفقیت من پدرم است!
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم. 

طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.

۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۵۶ ق.ظ پوریا قلعه
آهسته شادی کنیم

آهسته شادی کنیم

یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییم
در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است

یاد بگیریم از آغوش گرم مادر 
نگوییم در حضور کسی که 
مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند 

یاد بگیریم اگر به وصال 
عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت 
کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،
شاید امروز صبح کسی در 
فراق عشقش چشم گشوده باشد 

یاد بگیریم اگر روزی از خنده 
فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش 
را در تنهاییمان به جا آوریم 
نه وصف خنده اش را درجمع 
شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند

یاد بگیریم
آهسته تر بخندیم، شاید کسی 
غمی پنهان داردکه فقط خدا میداند!

۰۱ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۲ ق.ظ پوریا قلعه
آیه های زندگی از سورهء مبارکه انعام

آیه های زندگی از سورهء مبارکه انعام

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ

 

(حتّی) اگر ما نامه‌ای روی صفحه‌ای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهای خود لمس کنند، باز کافران می‌گویند: «این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست»!

 

 

مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ

 

آن کس که در آن روز، مجازات الهی به او نرسد، خداوند او را

ادامه مطلب...
۲۹ مهر ۹۸ ، ۰۸:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ ب.ظ پوریا قلعه
لحد (قبر)

لحد (قبر)

🔸به گورستان گذر کن تا ببینی
                   
چه خوردند وچه پوشیدند وبردند


🔸دو روزی زندگی کردند وآخر
                   
به هرحالی که بودندجان سپردند


🔸طمع بسیار کردند مال دنیا
                    
ز روزی بیشتر هرگز نخوردند


🔸همانانی که بودند نورچشمی
                   
تنش را در لحد محکم فشردند


🔸اگر شاه وگدا،نادار و دارا
                    
اجل آمد نفس بگرفت ، مُردند!!

۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۲۱ ق.ظ پوریا قلعه
دزد

دزد

ناصرالدین شاه شیری داشت 
که هر هفته یک گوسفند جیره داشت
به شاه خبر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر ، یک ران گوسفند را میدزدد

شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد. پس از مدتی آن دو با هم ساخت و پاخت کردند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می‌دزدیدند ، دل و جگرش را هم می‌خوردند . 
شاه خبردار شد و یکی از درباری‌ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد

این یکی چون درباری بود دو برابر آن دو برمی‌داشت
پس از مدتی به شاه خبر دادند : جناب شاه، شیر از گرسنگی دارد می‌میرد
جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته‌اند و همه اندام‌های گوسفند را می‌برند و شیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایش می‌ماند .

ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت :
اشتباه کردم که مرا
یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود..

۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۸:۲۱ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ ب.ظ پوریا قلعه
نگرانی ها

نگرانی ها

ما وقتی نگرانیم، مشکلات خودمان را خیلی بزرگ می بینیم در یک کلام چیزی که شما آن را مثل بزرگترین مشکل زندگی تان می بینید، تبدیل به خدای شما می شود.

اگر شما شب و روز نگران سلامتی تان هستید و نمی توانید بخوابید و دائم راجع به آن فکر می کنید آن بیماری را توی ذهن خود خیلی بزرگ کرده اید. به نفع خودتان است که نگرانی هایتان، بیماری و مشکلات اقتصادی تان را از تخت پادشاهی بردارید و خداوند را بر تخت پادشاهی بنشانید.

جول اوستین

۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۰ ق.ظ پوریا قلعه
استرس

استرس

سلام دوستان
امروز میخوام یک کلیپ فوق العاده واستون ارسال کنم که با دیدن اون به درک عمیقی از استرس برسید

برای دیدن کلیپ روی تصویر زیر کلیک کنید

 

۲۴ مهر ۹۸ ، ۰۸:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ ق.ظ پوریا قلعه
درک شدن

درک شدن

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﮎ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ...
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻫﻤﺪﻣﯽ، ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑﺎﺷﺪ،ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ... ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪ که ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺻﺒﻮﺭﯼ، ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑِﻬَﻢ ﻣﯽﺭﯾﺰﺩ، ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽﻫﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽﺳﺖ، ﺍﺯ ﺳﺮ ﺧﺴﺘﮕﯽ... ﻭ به ﺟﺎﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩﻥ، ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﮐﻨﺪ، ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﺎﺷﺪ... ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﯼ ﻫﺎ ﻭ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽﻫﺎﯾﺖ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺧﻮﺭﺩﯼﻫﺎ ﻭ ﻏﺮ ﺯﺩﻥﻫﺎﯾﺖ ﻭ ﯾﺎﺩﺵ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻫﺴﺘﯽ، ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ...

 

۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه