1. انسانیکه بشناخت خویش نرسیده باشد
بی سوادحقیقی ست
هرچند تمام کتابهای دنیارا خوانده باشد
اگر درونت پراز خشم، نفرت،غرور حسادت و زبالههای دیگرست
بدان چیزی نیاموختهای و رشدی نکرده ای!
2. گاهی اوقات ؛
سکوت کردن دقیقا مثل
1. انسانیکه بشناخت خویش نرسیده باشد
بی سوادحقیقی ست
هرچند تمام کتابهای دنیارا خوانده باشد
اگر درونت پراز خشم، نفرت،غرور حسادت و زبالههای دیگرست
بدان چیزی نیاموختهای و رشدی نکرده ای!
2. گاهی اوقات ؛
سکوت کردن دقیقا مثل
1. احمقِ بی سواد شاید روزی بتواند
حقیقت را درک بکند،
ولی احمق با سواد هرگز نمی تواند
حقیقت را بفهمد!
2. برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه
برایش روزه بگیری یا نه
فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی
اما اینها برای
1. عشق یعنی تمام فکر و خیال یک مرد، در تسخیر قلب زن باشد و تمام قلب یک زن، در پر کردن همهی فکر و خیال آن مرد
2. جهت حرکت
بسیار مهمتر از
سرعت حرکت است....
خیلی ها با سرعت زیاد
به سمت هیچی حرکت می کنند..
تلاش به تنهایی نویدبخش موفقیت نیست وقتی در
در یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت
یکی از بزرگترین اشتباهات ما در ارتباطات اینه که
گوش نمیدیم تا متوجه بشیم؛
بلکه گوش میدیم تا جواب بدیم!
مردی خسیس تمام داراییاش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد.
مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.
همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت.
روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت.
او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد.
رهگذری او را دید و پرسید:
«چه اتفاقی افتاده است؟»
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد.
رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست.
تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست
بلکه در استفاده از آن است.
چه بسیار افرادی هستند که پولدارند
اما ثروتمند نیستند
و چه بسیار افرادی که
دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
#صائب_تبریزی
====================
💕کاش نصف اونقدری که نگران
تناسب قد و وزنمون هستیم
نگران
موفقیت چیزی نیست که در دنیای بیرون شما را با آن می شناسند
موفقیت آرامش و دنیای زیباییست که در درونتان آفریده اید.
===============================
اگر به این می اندیشی که
دیگران چگونه به تو می اندیشند،
یا از دیگران می ترسی،
یا به خودت باور نداری...
===============================
وقتی چتر زندگی ات خدا باشد نگران
یک روز یک مرد جوان رفت پیش دکتر وینسنت پیل و بهش گفت:
- آقای دکتر من خسته شدم. من نمی تونم از پس مشکلاتم بر بیام. لطفاً به من کمک کنید.
دکتر پیل جواب داد:
- باشه فقط یکم صبر کن من یک سخنرانی دارم بعد از سخنرانی به تو جایی رو نشون می دم که هیچ کس اونجا مشکلی نداره.
مرد جوان خوشحال می شه و می گه:
- باشه من منتظرم. هر طور شده به هر قیمتی من به اونجا میرم.
بعد از سخنرانی پیل اون مرد رو به اون مکان برد. می¬تونید حدس بزنید اونجا کجا بود؟
اونجا کجا بود؟
قبرستان
پیل یه نگاهی به مرد جوان انداخت و گفت:
- اینجا1500 نفر اقامت دارن بدون اینکه مشکلی داشته باشن. مطمئنی که میخوای به اینجا بیای؟
همه ما توی دنیایی زندگی می کنیم که پر از مشکلاته و تا پایان عمرمون با اونها دست و پنجه نرم می کنیم.
فقط زمانی خلاص می شیم که عمرمون توی این دنیا به پایان برسه.
پس بهتره برای پیروزی از مشکلاتمون از خدا کمک بخواهیم و زمانیکه با آنها روبرو می شیم اون رو یک چیز عادی بدونیم
==========================
همانطورکه آب شکل ظرفی را میگیرد که درآن جای دارد،
زندگی ما نیز
شکل
مهمترین کاری که
یک پدر می تواند برای فرزندانش
انجام دهد این است که
عاشقِ مادرشان باشد...!
=============================
احمق هایی را می شناسم که
خوب می دانند چه می کنند.
یعنی می دانند که نباید بدانند،
این خود یک توانایی است !
و تمامی قدرتمندان در حال پرورش اینگونه افرادند...!!
👤آلبر کامو
=============================
👈مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما حسین(ع) را کشت.
👈یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در