1. اسارت همواره درون قفس نیست؛
گاهی «انجماد فـکـر» است،
درون قفس «مـغـز»!

 

 

 

 

2. دعا کن همیشه چشمانی داشته باشی که بهترین ها را ببیند
قلبی که بدترین ها را ببخشد
ذهنی که بدی ها را فراموش کند
و روحی که ایمانش را از دست ندهد.

 

 

 

 

3. تمام زندگی در لحظه ای خلاصه می شود که در عین خستگی،

 یگ گام بیشتر بر می داری.

اینجاست که ذهنت به جسمت

 می گوید: 
  
            من حاکم تو هستم!

 

 

 

 

4. شما فقط با دو عادت کلیدی تحول بزرگی توی زندگی تون ایجاد میکنید ، نتایج را شناسایی و اجرا کنید. 

 مفید بود ، کسب کنید. 
 مضر بود ، کسر کنید.

 

 

 

 

5. آن کس که خود را عمیق می داند 
تلاش می کند که واضح و شفاف باشد. 
آن کس که دوست دارد در نگاه توده ی مردم عمیق به نظر بیاید تلاش می کند که مبهم و کدر باشد.
توده ی مردم کف ِ هر جایی را که نتوانند ببینند عمیق می پندارند و از غرق شدن واهمه دارند.

 

 

 

 

6. چیزی که تو راجع به خودت فکر میکنی مهم‌تر از چیزیِ که بقیه راجع بهت فکر میکنن!

 

 

 

 

7. اگه نیاز باشد از همه ظرفیت هایتان استفاده خواهید کرد
مهم این است که بتوانید در خودتان نیاز ایجاد کنید

 

 

 

 

8. من فقط مسئول آنچه میگویم هستم، 
نه درک شما از آن!

 

بهاگات

 

 

 

 

9. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺷﺪﯾﺪ 
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯾﺪ ﮐﻪ: 

ﺍﮔﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻭ، ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﻮ؛
 ﺩﺭﺩ ﺍﻭ، ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﻭ
ﺳﻄﺢ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭ، 
ﺳﻄﺢ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ؛ 

ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩی

 

 

 

 

 

10. ‏مهربونا هیچوقت از اینکه ترکشون کنی نمیترسن، فقط از این میترسن که یه روزی یاد مهربونیاشون بیفتی، روزی که دیگه دیر شده!

 

 

 

 

 

11. ﺗﺎﺧﺪﺍﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!!

ﺍﺳﯿﺮﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍﺑﺎﺵ...

 ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ، ﺯﯾﺒﺎﻧﯿﺴﺖ

 

 

 

 

12. بی‌رحم‌ترین آدما، آدمایی دوست‌داشتنی‌ هستند، که راه خوشحال کردنت رو بلدند، اما فقط یک‌بار ازش استفاده می‌کنند».

 

 

 

 

13. براى سلطان شهرى سفره ای گسترانیده و کله پاچه ای بیاوردند.
سلطان فرمود:
در این کله پاچه اندرزها نهفته است؟
سپس لقمه نانی برداشت و یک راست مغز کله را تناول نمود، سپس گفت:
"اگر می خواهید حکومتی جاودان داشته باشید، سعی کنید جامعه را از "مغز" تهی کنید." 
سپس "زبان" کله پاچه را نوش جان و فرمود:
"اگر می خواهید بر مردم حکمرانی کنید "زبان جامعه را کوتاه و ساکت کنید."
سپس چشم ها و بناگوش کله پاچه را همچون قبل برکشید و فرمود:
"برای این که ملتی را کنترل کنید، بر چشم ها و گوش ها مسلط شوید
و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند و زیاد بشنوند."
وزیر اعظم عرض کرد:
پادشاها! قربانت بروم حکمت ها بسیار حکیمانه بودند، اما جواب شکم ما را چه میدهید؟
ذات ملوکانه، در حالی که دست خود را بر سبیل های چرب خویش می کشیدند، 
با ابروان خود اشاره ای به "پاچه" انداختند و فرمودند:
"شما "پاچه" را بخورید و "پاچه خواری"
را در جامعه رواج دهید تا حکومتمان مستدام بماند…"

 

 

 

 

 

14. هر"پرهیزکاری"گذشته ای دارد
 و هر "گناه کاری" آینده ای
 پس قضاوت نکن

میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن "دیگران 
وقتی ؛
نه از" دیروز او"خبر داریم، 
نه از"فردای خودمان".

 

 

 

 

 

15. درک کردن یه هنره
و همه هنرمند نیستند ...

 

 

 

 

16. من و دنیا 
همدیگر را رنگ میکنیم 
من با مداد سیاه، دنیا با مداد سفید!
من 
روزهای اورا
او
موهای من را 


شاملو

 

 

 

 

17. ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﺎﻣﯿﻮﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺷﺪ. ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺮﺩ، ﺳﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﯿﮑﻠﺖ ﺳﻮﺍﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﯿﺰ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﺎﻣﯿﻮﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﻭﻟﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ.
ﺩﻭﻣﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﺪ، ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﭘﺎ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﯽ ﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻋﻮﺍ.
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﭽﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺗﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﻠﺪ ﻧﺒﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺩﻧﺪﻩ ﻋﻘﺐ، 3 ﺗﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺭﺍ ﻟﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.

 

 

 

 

18. یکی از بزرگان به غلامش گفت: "با پول خودت گوشتی بخر و با آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم." غلام شاد شد. گوشتی خرید و بریانی ساخت و پیش او آورد.
 
خواجه نخورد و گوشت را به غلام سپرد.  
 روز بعد گفت: "با آن گوشت، آبگوشتی زعفرانی تهیه کن تا بخورم و تو را آزاد کنم." غلام اطاعت کرد اما خواجه دوباره تکه گوشت را نخورد و به غلام پس داد و گفت :"کمی روغن بستان و با آن گوشت، طعامی برای روز بعد فراهم کن تا بخورم و تو را آزاد سازم."  
 
غلام گفت: "ای خواجه تو را به خدا بگذار من هم چنان غلام تو باشم و این تکه گوشت را آزاد کن!"

 

 

 

 

19. معمولا کاری که بیشتر از همه ترس انجام دادنش رو داریم،
همون کاری هست
که بیشتر از همه نیاز داریم انجامش بدیم!

 

 

 

 

 

20. اگه نمیتونی هر روز یه دلیل براى خندیدن پیدا کنی
پس داری زیادی زندگی رو جدی میگیری

 

 

 

 

21. استاد ریاضی در وقتِ خارج از درس، میگفت:
اعداد کوچکتر از یک ، خواص عجیبی دارند .

 شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد ...
مثلا عدد (0.2 = دو دهم) !!!
وقتی در آنها ضرب میشوی یا میخواهی با آنها مشارکت 
کنی، تو را نیز کوچک میکنند. 
3×0.2=0.6
وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها 
تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند.
3÷0.2=15
وقتی با آنها جمع میشوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی 
به تو اضافه نمیشود و چیزی به تو نمی آموزند.
3+0.2=3.2
و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده 
ای !!!
3-0.2=2.8

 زندگی ارزشمندِ خودتان را بخاطر آدمهای کوچک و حقیر، 
بی ارزش نکنید !

 

 

 

 

22. امام کاظم (ع): در دنیا مانند کسی باش که در خانه ای ساکن است که مال او نیست و منتظر رفتن است. 

 

 

 

 

23. دقت کردی یک پلنگ تیزپا و قدرتمند، اگر با هزار کیلومتر سرعت هم بدود، باز نمی تواند به پرواز درآید؟ ولى، یک گنجشک کوچک با کمترین سرعت هم پرواز می کند. زیرا براى پرواز نیاز به بال داریم نه قدرت و سرعت. بالِ پرواز ما انسانها، «آگاهی» ماست.

 

 

 

 

24. پدیده‌ی ازدواج، فقط برای اینه که بعد از جنگیدن با همه‌ی عالم تو طول روز بدونی شب میری پیش تنها کسی که قطعا توی جنگ طرف توئه.

 

 

 

 

25. اگر به امید توجه دیگران زنده اید،
روزی بخاطر بی توجهی همان افراد خواهید مرد!

 

 

 

 

26. مادری میگفت
من5فرزنددارم
همه رادریک خانه کوچک
بزرگ کردم
ولی انهانتوانستد
در5خانه بزرگ خودبرای من اتاقی پیدا کنند
مراقب برکت زندگیمون باشیم
تادیر نشده

 

 

 

 

27. قبل از حرف زدن، بگزار کلماتت از این 3 فیلتر عبور کنند:
1.آیا حرفم حقیقت دارد؟
2.آیا گفتنش ضرورت دارد؟
3.آیا مهربانانه و عاری از خشونت است؟

 

 

 

امیدوارم مثل همیشه از این سری جملات هم لذت برده باشید

خوشحال میشم نظراتتون رو بشنوم ^_^