.::التماس دعا::.

۱۴۵۵ مطلب توسط «پوریا قلعه» ثبت شده است

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۱۲ ب.ظ پوریا قلعه
زمستان را نمیبینم

زمستان را نمیبینم

داشتم از گرما می مُردم. به راننده گفتم دارم از گرما می میرم. راننده که پیر بود گفت: «این گرما کسی رو نمیکشه.» گفتم: «جالبه ها، الان داریم از گرما کباب می شیم، شش ماه دیگه از سرما سگ لرز می زنیم.» راننده نگاهم کرد. کمی بعد گفت: «من دیگه سرما رو نمی بینم.» پرسیدم: «چرا؟» راننده گفت: «قبل از اینکه هوا سرد بشه می میرم.» خندیدم و گفتم: «خدا نکنه.» راننده گفت: «دکترا جوابم کردن، دو سه ماه دیگه بیشتر زنده نیستم.» گفتم: «شوخی می کنید؟» راننده گفت: «اولش منم فکر کردم شوخیه، بعد ترسیدم بعدش افسرده شدم ولی الان دیگه قبول کردم.» ناباورانه به راننده نگاه کردم. راننده گفت: «از بیرون خوبم، اون تو خرابه... اونجایی که نمیشه دید.» به راننده گفتم: «پس چرا دارین کار می کنین؟» راننده گفت: «هم برای پولش، هم برای اینکه فکر و خیال نکنم و سرم گرم باشه، هم اینکه کار نکنم چی کار کنم.» به راننده گفتم: «من باورم نمیشه.» راننده گفت: «خودم هم همین طور... باورم نمیشه امسال زمستان را نمی بینم، باورم نمیشه دیگه برف و بارون را نمی بینم، باورم نمیشه امسال عید که بیاد نیستم، به راننده گفتم: «اینجوری که نمیشه.» راننده گفت: «تازه الانه که همه چی رو دوست دارم، باورت میشه این گرما رو چقدر دوست دارم؟»... دیگر گرما اذیتم نمی کرد، دیگر گرما نمی کشتم...

 

سروش صحت

۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۵۸ ق.ظ پوریا قلعه
ساده تر

ساده تر

گاهی باید همه چیزو ساده تر بگیری.
به جای پلو خورش، نیمرو و سیب زمینی سرخ کرده بزنی.
به جای رستوران لوکس تو زعفرانیه، بری تجریش یه کاسه آش رشته بخوری.
مزخرف ترین فیلمی که در طول تاریخ ساخته شده رو بذاری توی دستگاه و ولو شی رو مبل و بعد از شدت خسته کننده بودن فیلمه همونجا خوابت ببره.
گاهی باید به جای موزیک فاخر، سنتی شجریان و بی کلام باخ و سمفونی پنجم بتهوون، یه آهنگ قر دار که ترانه ش از معیارای یه ترانه ی درست، فقط "وزن" داره پخش کنی و به مسخره ترین شکل ممکن باهاش برقصی.

گاهی باید "عقاید یک دلقک" و "صد سال تنهایی" رو بذاری تو همون کتابخونه بمونن و به جاش بری چند تا جوک تکراری رو از نو بخونی و بخندی.
به جای بحث در مورد روند تکمیل انسان و تاریخ تمدن، بشینی انقدر با دوستات مسخره بازی دراری و بخندی که دیگه خنده به دل درد بندازدت.

اصلا گاهی باید همه چیز رو به طرز احمقانه ای ساده بگیری تا حالت جا بیاد.
گاهی باید زندگی رو اونقدری که همیشه جدی می گرفتی جدی نگیری.
حال کنی با زندگیت.
اگه این کارا رو نکنی، دیگه نمی تونی از اون پلو خورش و رستوران لوکس و اون فیلمی که پارسال اسکار گرفت و موزیک لایت و کتابای برتر جهان و بحث های فلسفی لذت ببری.
هیچ یکنواختی ای لذتبخش نیست.
حتی یه پادشاه هم گاهی از تشریفات و پادشاه بودنش خسته میشه.

آنا جمشیدی

۳۰ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۵۸ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۴ ق.ظ پوریا قلعه
تکیه گاهم تویی ❤️

تکیه گاهم تویی ❤️

رهایی از هر تکیه گاهی، تکیه بر خداست
 وقتی از همه چیز و همه کس قطع امید کنی، خدا را با تمام وجود حس خواهی کرد.
اگر تا کنون خداوند را این گونه احساس نکرده ای، معلوم است که هنوز ذهنت به به ادمها و بعضی چیزها وابسته است.

بدان که رهایی از هر تکیه گاهی، تکیه بر خداست.  وقتی به چنین کیفیتی دست یابی، تمامی عوالم چه بخواهند چه نخواهند پشتیبان تو خواهند بود.

۳۰ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۲۲ ب.ظ پوریا قلعه
شاد باس

شاد باس

دو چیز بیش از آنکه دیگران را اذیت کند خود انسان را نابود می کند:

مشغول بودن به زمانی غیر از زمان حال و تمرکز بر دیگران به جای تمرکز بر خود
هر کس در گذشته و آینده بماند حال زیبایش را از دست می‌دهد!
و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد، نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست می‌دهد!
پس به راه خود ادامه دهید و اتفاقات بد را فراموش کنید.
به هیچکس اجازه ندهید از تماشای رنج شما لذت ببرد!
و شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید.

۲۹ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۲ ب.ظ پوریا قلعه
عشق اگر انسان بود

عشق اگر انسان بود

❤️ عشق اگه انسان بود شبیه مادر شهید علی احمدی می‌شد که ۳۸ سال، هر روز، تصویر پسر شهیدش رو که در بلوار اصلی روستای بنه‌گز تنگستان در بوشهر نصب شده رو تمیز و بوس می‌کنه.

۲۵ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۲ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۲ ق.ظ پوریا قلعه
زندان

زندان

دوستی داشتم که سال‌ها پزشک زندان بود. یکبار نکته‌ی جالبی در مورد سال‌های خدمتش می‌گفت.
او می‌گفت آن اوایل که برای خدمت پزشکی به زندان رفته بودم برخی زندانیان را می‌دیدم که هر روز مریض می‌شدند و به درمانگاه مراجعه می‌کردند؛ حتی برخی‌ روزی چند بار حالشان دگرگون می‌شد و به درمانگاه می‌آمدند. واقعاً هم مریض بودند و این‌طور نبود که تمارض کنند و برای به دست آوردن چیزی یا فرار از چیزی خود را به مریضی بزنند.

این  تعداد ابتلا و مراجعه از نظر پزشکی برایم طبیعی نبود.
 اما نکته‌ی غیرطبیعی‌تر این بود که همین افراد، بعد از گذشت یک بازه‌ی زمانی نه مریض می‌شدند و نه به درمانگاه مراجعه می‌کردند؛ الّا در موارد واقعاً ضروری.

انگار یکباره حالشان خوب می‌شد و به مسیر طبیعیِ سلامت و بیماری باز می‌گشتند.

یکبار با یکی از این زندانی‌های قدیمی که آدم کارکشته‌ای بود مطلب در میان گذاشتم و دلیلش را پرسیدم.
خندید و گفت:
«آنها که هر روز مریض می‌شوند کسانی هستند که هنوز حُکمشان نیامده  و در یک برزخِ انتظاری و بلاتکلیفیِ زجردهنده زندگی می‌کنند.
 اما تا حکمشان می‌آید و از برزخِ بلاتکلیفی درمی‌آیند، دیگر چاره‌ای ندارند جز اینکه با وضعیتشان کنار بیایند، آن را بپذیرند و ادامه زندگی‌شان را با همان تنظیم کنند».

دوست پزشک ما می‌گفت هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم حکیمانه‌ترین نکته‌ی زندگی‌ام را نه در دانشگاه و درس‌ها و کتابهای پزشکی؛ بلکه، از یک زندانی بیاموزم که:

«اگر قدرت تغییر چیزی را داری، جسارت تغییر آن را داشته باش
 و با بهانه‌های پوچ و مزخرف مانند کرم‌ها در لجن دست‌وپا نزن
 و اگر فعلاً موقعیت یا توان و قدرت تغییر آن را نداری، شجاعت پذیرشش را داشته باش، آن را بپذیر و خودت را با آن برای داشتنِ یک زندگیِ بهینه در همان وضعیت تنظیم کن؛ تا در یک برزخِ انتظاری عمر و توان و انرژی‌ات را بیهوده هدر ندهی».

 

دکتر محسن زندی     (روانشناس)

۲۵ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۱۲ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۰۷ ق.ظ پوریا قلعه
عقاب ها

عقاب ها

عقاب، وقتی می خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می نشیند.
می دانید اتفاق چیست؟
گردبادی ست که از روبه رو می آید.

عقاب، به محض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بال های خود را می گشاید و اجازه می دهد باد او را با خود بلند کند.
 به محض اینکه طوفان، قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده ی بلندپرواز، سر خود را به سوی آسمان بلند می کند و عمود بر طوفان می ایستد و مانند گلوله ی توپی، به سمت بالا پرتاب می شود.

او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج می گیرد تا به ارتفاع مورد نظر برسد
و آنگاه با چرخش خود به سوی قله ی مورد نظر، در بالاترین نقطه ی کوهستان، مأوا می گزیند.
او منتظر حادثه می ماند، حادثه ای که برای مرغ های زمینی، یک مصیبت و بلاست.

او منتظر طوفان می نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.

در زندگی؛ روزهایی هست که راه نجات، یاد گرفتن بلند پروازی از عقاب است.

۲۵ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۴۹ ب.ظ پوریا قلعه
امام علی (ع)

امام علی (ع)

بهره ی هر کدام شما از زمین،
به اندازه طول و عرض قامت شماست.
امام علی(ع)

۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۶:۴۹ ۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۳۶ ب.ظ پوریا قلعه
ثواب نماز

ثواب نماز

چند عمل ساده برای
چند صد برابر کردن ثواب نمازها

❶ «اذان و اقامه»
باعث میشود دو صف از فرشتگان، پشت سر مومن نماز بخوانند.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٢

❷ «رکوع کامل»
باعث نداشتن وحشت قبر میشود.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٣

❸ «انگشتر عقیق»
دو رکعت نماز با عقیق معادل هزار رکعت بدون آن است.
عدة الداعی ابن فهدحلی ص٢٢٠

❹ «مسواک زدن»
دو رکعت نماز با مسواک بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.
من لایحضره الفقیه صدوق

❺ «خواندن سوره قدر»
خواندن سوره قدر در یکی از نمازها باعث آمرزش گناهان میشود.
ثواب الاعمال ص٢٦٧

❻ «استنشاق و مزه مزه در وضو»
باعث آمرزش و غلبه بر شیطان است.
ثواب الاعمال صدوق ص٤٣

❼«عطر»
باعث میشود ثواب نماز هفتاد برابر شود.
ثواب الاعمال ص١٢٠

❽ «تسبیحات حضرت زهراء س»
بهتر از هزار رکعت نماز نزد حضرت صادق (علیه السلام) است.
فلاح السائل ص١٥٥

۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۶:۳۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه

چکیده قرآن کریم (کتابچه)

heart«خدایی که هست...خدایی که داریم!»heart

ادامه مطلب...
۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۳۰ ۱۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
پوریا قلعه