.::التماس دعا::.

۱۴۵۵ مطلب توسط «پوریا قلعه» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۱۸ ب.ظ پوریا قلعه
مرد باش

مرد باش

ابرها به آسمان تکیه می کنند

درختان به زمین

و انسان ها به مهربانی هم

 مرد باش

زمین به مرد بودنت نیاز داره ....

مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز ...

مردونه گریه کن ، مردونه ببخش ....

مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت ... مردباش و هیچوقت نامردی نکن

مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده مرد باش .

۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۸:۱۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ پوریا قلعه
ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ؛

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ؛

ﺧﺪﺍﯾﺎ؛ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺭﺑﻮﺩ،ﻧﺎﻥ

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﺴﺖ،ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ 

ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺭﻭﺡ ﻣﺮﺍ ﺁﺯُﺭﺩ،ﺑﺨﺸﺎﯾﺶ 

ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦِ ﺧﻮﯾﺶ، ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﻃﻠﺒﻢ...

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ؛

ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽﺑﺮﻡ...

ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﻮﺱ ﭼﻮﻥ ﺯﯾﺒﺎﺭﻭﯾﯽ ﺯﺷﺖ ﻃﯿﻨﺖ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ

ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ...

ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺑﻪ

ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ...

ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ،

ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺷﻪﺍﯼ،

ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ...

۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۷:۵۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ق.ظ پوریا قلعه
کتاب خوب بخوانیم

کتاب خوب بخوانیم


۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۵۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

عید سعید غدیر خم مبارک

جملات فرهنگی  زیبا ازحضرت علی علیه السلام به مناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر تقدیم میگردد


1.مردم را با لقب صدا نکنید.

2.روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.

3.خدا را همیشه ناظر خود ببینید.

4.لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.

5.بدون تحقیق قضاوت نکنید.

6.اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.

7.صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.

8.شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.

9.سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید.

10.دین را زیاد سخت نگیرید.

11.با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.

12.انتقادپذیر باشید.

13.مکار و حیله گر نباشید.

14.حامی مستضعفان باشید.

15.اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید.

16.نیکوکار بمیرید.

17.خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.

18.فحّاش  نباشید.

19.بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.

20. دل رحم باشید.

21.با قرآن آشنا شوید.

22.تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.

23- گریه نکردن از سختی دل است.

24-سختی دل از گناه زیاد است.

25-گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.

26-آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.

27-فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.

28- محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست...


نهج البلاغه

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ب.ظ پوریا قلعه
با بقیه فرق میکنه

با بقیه فرق میکنه

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: دارم میمیرم

گفتم: یعنی چی؟

گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم

از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه... سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکرمگه و دوستشون داشتم ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم مرگ رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه 

آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر

داشت میرفت

گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب 

گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم 

گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم،

رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!

خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد...

۲۶ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ب.ظ پوریا قلعه
ریسمان الهی

ریسمان الهی


۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۵۱ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ب.ظ پوریا قلعه
زندگی سبز

زندگی سبز

قوی کسی است که,

نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،

 و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!

هر گاه زندگی را جهنم دیدی, 

سعی کن پخته از آن بیرون آیی...

سوختن را همه بلدند!!

زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!

با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...

یکی رفت و،

   یکی موند و،

       یکی از غصه هاش خوندو

          یکی برد و، 

             یکی باخت و، 

                یکی با قسمتش ساختو

                                          یکی رنجید، 


                         ""یکی بخشید""


            یکی از آبروش ترسید

        یکی بد شد،

     یکی رد شد، 

  یکی پابند مقصد شد 

تو اما باش،

          """خدا اینجاست...!!

با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،

فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،

و با خود تکرار می کنم که یادم باشد، 

هر آن ممکن است شبی فرا رسد،

و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد، 

پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،

و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :

خوشحالم که هستید....

۲۴ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ب.ظ پوریا قلعه
تو همانی ک در جستن آنی

تو همانی ک در جستن آنی


۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۳۳ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

سنگ قبر

به تاریخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
تاریخ تولد- تاریخ مرگ
آنها فقط با یک خط فاصله از هم جدا شده اند،
همین خط فاصله کوچک نشان دهنده تمام مدتی است که ما
روی کره زمین زندگی کرده ایم،
ما فقط به اندازه یک " خط فاصله" زندگی می کنیم!
و ارزش این خط کوچک را تنها کسانی می دانند که عشق ورزیده اند.
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتی که باقی می گذاریم نیست، بلکه چگونه گذراندن این خط فاصله است.
بیایید به چرایى خلقتمان بیاندیشیم
بیایید بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشیم
دیر تر عصبانی شویم
بیشتر قدردانی کنیم
کمتر کینه توزی کنیم
بیشتر احترام بگذاریم
بیشتر لبخند بزنیم
و به یاد داشته باشیم که این " خط فاصله" خیلی کوتاه است!

۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۴ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه

ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎر

ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺤﺜﺸﺎﻥ ﺷﺪ!

ﻣﺎﺭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﻓﻨﺎﮎِ ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻧﻢ! ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. ﻣﺎﺭ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﺮﻓﺶ، ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺰﻡ ﻭ ﻣﺨﻔﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ؛ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻦ! ﻣﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ.

ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻓﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ! ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻣﮑﯿﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﻭ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺯﻫﺮ ﮐﺮﺩ. ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﺧﻤﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﯾﺎﻓﺖ.

ﺳﭙﺲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ: ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ!

ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ! ﺍﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ، ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻧﻨﻤﻮﺩ!

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ ﻭ ﻧیش ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﺮﺩ...!!!!!

ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ از ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺗﻠﻘﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ!

۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه