.::التماس دعا::.

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۵۳ ب.ظ پوریا قلعه
افکار

افکار

فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها...

نیما یوشیج

۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۲:۵۳ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ ب.ظ پوریا قلعه
اشک

اشک

اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا 
نمیکنند کسی را که 
معنی این کلمات را بفهمد !

۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۰۱ ق.ظ پوریا قلعه
نیایش

نیایش

خدای من 
در هر ثانیه ای که میگذرد
بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی
تپش قلب ، دم و بازدم
دیدن ،شنیدن ، لمس کردن
نبض زدن ها، پلک زدن ، فکر کردن و...
نعمت های بیشماری که ازشمردن آن ناتوانم
و من چقدر بی تفاوت میگذرم
و مدام از نداشته هایم پیش تو گله و شکایت میکنم
خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم
برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم
مرا ببخش 
خداوندا
به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد 
کم می آورد 
در برابر بزرگی ات

ای مهربانترین مهربان ها
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ما ﻣﻘدر فرما

آمین

۲۲ آبان ۹۸ ، ۰۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۱۸ ب.ظ پوریا قلعه
سر شکستن بهلول

سر شکستن بهلول

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :

خداوند دیده نمی شود

پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد

دوم می گوید :

خدا شیطان را

ادامه مطلب...
۲۱ آبان ۹۸ ، ۱۵:۱۸ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۴۴ ق.ظ پوریا قلعه
دنیای ما

دنیای ما

کلیپ کوتاه

 

نام: دنیای ما

زمان: 03:15

حجم: 28.1MB

 

۲۱ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۴:۰۹ ب.ظ پوریا قلعه
آقای بی تفاوت

آقای بی تفاوت

کلیپ کوتاه

 

نام: آقای بی تفاوت

زمان: 02:45

حجم: 15.4MB

 

۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۶:۰۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۳۲ ب.ظ پوریا قلعه
585

585

کلیپ کوتاه


نام: 585
زمان: 04:46
حجم: 48.9MB

 

۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۵:۳۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۲:۱۱ ب.ظ پوریا قلعه
معجزات قرآن (کوه)

معجزات قرآن (کوه)

در آیه ۷ سوره مبارکه نبأ آمده است:

 

«وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا»

«وکوهها را (چون) میخ‌هایى نگذاشتیم؟»

 

«اوْتَاد» جمع «وتد» به معنای میخ است.

خدای سبحان در زمین ظاهری کوه‌ها را به عنوان میخ قرار داده تا از تزلزل زمین (مواد مذاب و زمین لرزه) جلوگیری کند با توجه به اینکه بین خلقت کوه و قطره آب برای حضرت حق تفاوتی نیست مفسرین می‌گویند: جزییات و کلیاتی که در زندگی افراد وجود دارد همه و همه کار خداست و همان‌گونه که زمین ظاهری را با کوه‌ها حفظ کرده زمین وجودی انسان را به گونه‌ایی قرار داده که از انحراف حفظ شود.

انسان در فطرت وجودی خویش افراط و تفریط و انحرافی ندارد به این معنا که نه چنان است که تمام گرایش‌های او صرفاً به سوی عالم ماده باشد و نه صرفاً به سوی عالم معنا، و او با انتخاب خود می‌تواند در همین اعتدال حرکت کند یا آنکه به سوی یکی از این دو، گرایش بیشتری پیدا کند.

۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۴:۱۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۰۷ ب.ظ پوریا قلعه
مشتی خاک

مشتی خاک

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان‌
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند : برای " نهایت"  برای " شرافت"  برای " انسانیت" 
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن "  " دیدن "  " شنیدن "  " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای " قرب "  برای " رجعت "  برای " سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به " تغییر "  به " شوریدن "  به " محبت "

 

وای بر من اگر قدر ندانم…
 

۲۰ آبان ۹۸ ، ۱۳:۰۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۴۹ ق.ظ پوریا قلعه
پدر و پسر

پدر و پسر

گویند پدر و پسر را نزد حاکم بردند که چوب بزنند اول پدر را بر زمین انداخته و صد چوب زدند آه نکرد و دم نزد. 

بعد از آن پسرش را انداخته و چون یک چوب زدند پدرش آغاز ناله و فریاد کرد حاکم گفت : « تو صد چوب خوردی و دم نزدی به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟» 

گفت: « آن چوبها که بر تن می‌ آمد تحمل میکردم اکنون که بر جگرم می‌آید تحمل ندارم»

۲۰ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۹ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه