نام: راز مخفی کعبه که جهان را به حیرت واداشت(معجزه بی نظیر)
زمان: 8 دقیقه و 37 ثانیه
حجم: 34.1MB
منبع: قرآن و ساینس
نام: راز مخفی کعبه که جهان را به حیرت واداشت(معجزه بی نظیر)
زمان: 8 دقیقه و 37 ثانیه
حجم: 34.1MB
منبع: قرآن و ساینس
مردی سوار بر اسب به سرعت میتاخت شخصی کنار جاده پرسید کجا میروی؟
گفت نمیدانم از اسب بپرس!
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد می گفت: خیر است!!
روزی دست پادشاه در سنگلاخها گیرکرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه ازدرد به خود میپیچید، از رفتار وزیر عصبانی شد، اورا به زندان انداخت...
یکسال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتارشد که بنا بر اعتقادات خود، هرسال ۱نفر را که دینش با آنها مخالف بود، سر میبرند و لازمه اعدام آن شخص این بود که بدنش سالم باشد.
وقتی دیدند اسیر، یکی از انگشتانش قطع شده،وی را رها کردند.
آنجا بود که پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد که زمان قطع انگشتش گفته بود: خیر است!
پادشاه دستور آزادی وزیر را داد
وقتی وزیر آزاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنید، گفت: خیراست!
پادشاه گفت: دیگر چرا؟؟؟
وزیر گفت: از این جهت خیراست که اگرمرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام میکردند..
"چه زیادند خیرهایی که خدا پیش رومون میذاره و ما نمیدونیم و ناشکریم"
باهم باشیم ؛
بدون تصاحب یکدیگر
همنوا باشیم ؛
بدون تصرف اندیشه یکدیگر
همکار باشیم ؛
بدون دخالت در کار یکدیگر
همدل باشیم ؛
بدون راهیابی به راز یکدیگر
همنشین باشیم ؛
بدون تجاور به مرزهای یکدیگر
چه خوبه که کلید باشیم نه قفل
نوازش باشیم نه سیلی
باهم بخندیم نه بههم
راه باشیم نه سد
درک کنیم نه ترک
نمک لحظه ها باشیم نه نمک زخمها.....
هیچ زنی را در هیچ کجایِ دنیا
نمی توانی پیدا کنی
که به یکباره عاشقِ مَردی شود!
زن ها،
آرام آرام در یک مَرد جوانه میزنند
اما امان از وقتی که زنی در وجودِ مَردش ریشه بدواند ...
این جور عشق هایِ یک زن را هیچ تبری نمی تواند از پا در بیاورد ...!
حالا می خواهد تبرِ زمان باشد ،
یا حتی تبرِ مرگ ...
اما چرا،
همیشه یک استثناء وجود دارد!
و آن برای از ریشه خشکاندنِ یک زن، خیانت به عشق ِاوست...
عالم ز برایت آفریدم گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بی منت من هم گله کردی
با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
از صحبت با مونس جانت، گله کردی
رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
با این که نماز تو خریدم، گله کردی
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی
از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی...
خاک شد هر که در این خاک زیست
خاک چه داند که در این خاک کیست
سر انجام که باید از این خاکـ رفت
خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت
آنگونه که تصاویر ارسال شده به زمین توسط ماهواره های فضائی نشان میدهند. در هنگامی که قسمتی از زمین روز است قسمت دیگر شب است و فاصله بین آن دو به شکل نخ(مرز) نمایان است واین دقیقا همانطوری است که خداوند متعال در قرآن کریم در 1400 سال قبل بیان فرموده است و ما اکنون در عصر تکنولوزی فضائی این حقیقت را به روش علمی و به کمک تصاویر ماهواره ای وپردازش را یانه ای درک می نمائیم، سبحان الله! منزه است خداوند !
چنانچه شخصی از خارج از کره زمین - مانند جائیکه ماهواره های فضائی به دور زمین می چرخند- به زمین نگاه کند وسرعت چرخش زمین را مشاهده نماید وببیند که چگونه شب وروز پشت سر هم از بخشی از کره زمین به بخش دیگر منتقل می شوند وجای خود را با یکدیگر عوض میکنند ،در خواهد یافت که بهترین توصیف برای این حالت همان است که خداوند متعال بیان فرموده است: (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ) [الحدید: 6] یعنی: خداوند شب را در روز وروز را در شب داخل مینماید و او به آنچه در سینه ها میگذرد کاملا آگاه است. وهمچنین می فرماید : (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِن قِطْمِیرٍ) [فاطر: 13].یعنی خداوند شب را در روز داخل مینماید وروز را در شب داخل می نماید وخورشید وماه را در فرمان خود دارد همه آنها برای مدتی معین در حرکتند اوست خداوند شما که ملک وفرمانروائی او راست وآنچه غیر او که به دعا می خوانید مالک هیچ چیز نیستند.
از زمانهای قدیم انسان گمان می نمود که
مرد در خانه
همانند نمک است.
اگر رفت زندگی بی مزست
و اگر آمد فشارخون را بالا میبرد😄
زن در خانه
همانند شکر است.
اگر رفت زندگی تلخ میشود
و اگر آمد شیرینی زندگی را چند برابر میکند☺️