دزدی! شاید باورت نشه، قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آن چنان نمیشناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمی داره و به راحتی می دزده، احمقانه نیست؟
از فرداش همه می گفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده؟ مونالیزا…مونالیزا
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه، حتی کافکا هم رفته بود ، در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد! عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست
من میگم هر چیزی که ناگهانی از دست بره، ارزشمند میشه و مردم می پرستنش!
قبلِ از دست دادنِ چیزی؛ قدرش رو بدونیم...همه چیز ها مثل تابلو و یه اثر نیستند؛ به کل از دست میرن... حسرتش به دلمون نمونه
خیلی از قدر دیگران را نداشتن، به خاطر این نیست که قدر او را نمی شناسیم.. بلکه به خاطر ندانستن قدر فرصت های ما است. انسان از هر فرصتی برای مهرورزی و کسب تجربه مهربان بودن بایستی استفاده کنه.
مدام به این فکر می کنیم که دیگری لیاقت محبت من را دارد یا ندارد. دریغ که ما فرصت چندانی برای مهرورزی نداریم. لیاقت داشته باشد یا نصفه و نیمه داشته باشد، مهر بورز..