عظمت در تفکر است
نه درچیزی که میبینیم.
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم
و به عبورشان میخندیم.
طوری زندگی کنیم که
هیچگاه برای روزهایی که میگذرد افسوس نخوریم
عظمت در تفکر است
نه درچیزی که میبینیم.
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم
و به عبورشان میخندیم.
طوری زندگی کنیم که
هیچگاه برای روزهایی که میگذرد افسوس نخوریم
از یه جایی بــه بعد...............دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم 🍃
از یه جایی بــه بعد.............. دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم 🍃
از یه جایی بــه بعد..............دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم...!! 🍃
پس قدر خودمون ، خانواده مون ، دوستانمونو، زندگیمونو و کلأ حضور خوشرنگ مون رو تو صفحهء دفتر وجود بدونیم... محبت تجارت پایاپای نیست٫
چرتکه نیندازیم که من چه کردم وتودرمقابل چه کردی!
بیشمار محبت کنیم. 🍃
حتی اگربه هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود.
🌕 ما در دنیا آمده ایم تا راه آسمان را دریابیم آمده ایم تا خدا را بپرستیم و اطاعت کنیم. هیچ تعصبی وجود ندارد جز اطاعت محض از خدا حتی اگر بر خلاف عقل یا احساسمان باشد. کشتن فرزند کاریست که بر خلاف عقل و احساس است و هر فرد به اصطلاح با سوادی آن را رد میکند اما حضرت ابراهیم ع به فرمان خداوند فرزندش را به قربانگاه بُرد. برای همین در قرآن از حضرت ابراهیم ع به عنوان مسلمان یاد شده است. مسلمان یعنی تسلیم بدون قید و شرط به خدا و اعتماد محض به کسی که تمام عقل و احساس انسان را خلق نموده.
🌕 فرد مسلمان هرچه خدا بگوید را اطاعت میکند اگر
گاهی اوقات بر سر راه آدمیزاد
آدم هایی قرار میگرند
که فراتر از یک دوست معمولی هستند؛
که می شود با آن ها به هر چیزی بخندی
دوست هایی هستند در زندگی
که بی دغدغه می شود بدون نقاب بر صورت با آنها معاشرت کرد؛
می شود یادت برود که میزبانی یا مهمان!
جایی که هستی خانه اوست یا خانه خودت!
حتی می شود ناگفته های دلت،
آن هایی که جرأت گفتنش به خودت هم نداری، بهشان بگویی
و …
مطمئن باشی می شنوند و نشنیده می گیرند!
چقدر خوبند این آدمها
و چقدر همه ما نیاز داریم
به حداقل یکی از آنها…
اگر کسی با تندی تو را نصیحت کرد
سخنش را قطع نکن...
چون در پشت تندی اش محبت عمیقی قرار دارد
مانند کسی نباش که ساعت زنگدار را می شکند
فقط به جرم این که او را بیدار کرده است...
🌹غنچه با دل گرفته گفت:
"زندگی،
لب ز خنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است."
🌸گل به خنده گفت:
"زندگی شکفتن است
با زبان سبز، راز گفتن است."
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد...
تو چه فکر می کنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
قیصر امین پور
چهار جمله از چهار کودک که در
تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است
یک: دختر سوری بود که در وقت جان
کندن یعنی آخرین مرحله زندگیش گفت :
همه چیز را به خداوند خواهم گفت
دوم: دختر معصومی که از وحشت
جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار
میکرد خطاب به خبرنگاری که
می خواست ازش فیلم بگیرد در
حالت گریه وزاری گفت :
عموبه خاطر خدا عکسم را نگیر
چون بی حجاب ام
سوم: دختری کوچکی بود که از گرسنگی
چنین گفت: ای الله چیزی نمانده از
گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم
مرا به جنت خود ببر که در آنجا نان بخورم
چهارم دختر افغانی بود که در انفجار
دستش زخمی شده بود دکتردرحال
آمادگی برای عمل جراحی بودتا
دستش را قطع کند دخترک گفت:
آقادکتر آستینم را پاره نکن جز
این لباس دیگر ندارم
این نتیجه تمام جنگهاست چه ببری چه ببازی..
فردی که رویکردی کاسبکارانه دارد، وقتی قرار باشد ببخشد و در مقابل نستاند، حس میکند فریب خورده و مغبون شده است. ولی برای انسان رشدیافتهی «مولد» بخشش نشانهی قدرت، ثروت و وفور است. فرد با عمل بخشش، زنده بودن خویش را به بیان میآورد و آن را تقویت میکند.
«انسانی که میبخشد، چیزی را در انسانی دیگر میآفریند و آنچه بدین ترتیب آفریده شده، دوباره به سوی خودش بازمیگردد؛ فرد در بخشش حقیقی، نمیتواند آنچه را که به او بخشیده میشود نپذیرد و نستاند. بخشش آن دیگری را هم بخشنده میکند و هر دو در لذت آنچه آفریدهاند سهیم میشوند.»
✍🏽 اروین د یالوم
📕 روان درمانی اگزیستانسیال
از بیشتر مراجعهکنندگانم میپرسم: دقیقا از چه چیز مرگ میترسید؟
پاسخهای مختلفی که به این پرسش میدهند، غالبا به درمان سرعت میبخشد. وقتی که از جولیا(یکی از مراجعین) پرسیدم: «چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را میترساند؟» فورا پاسخ داد: «همه کارهایی که انجام ندادهام» پاسخ جولیا به جانمایهای اشاره میکند که برای همه آنهایی که به مرگ میاندیشند یا با آن روبرو میشوند اهمیت دارد: رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نزیسته. به عبارت دیگر، هرچه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هرچه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید. نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است: «زندگیت را به کمال برسان و بموقع بمیر» همان طور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تاکید کرده است:«برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جای نگذار» و سارتر در زندگینامهاش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک میشوم... و یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحههای کارم ثبت میشود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت».
اروین یالوم/ خیره به خورشید
تنها بچهها نیستند که بچگانه رفتار میکنند. بزرگسالان نیز ورای هارت و پورتهایشان، متناوباً بازیگوش، مضحک، خیالباف، آسیبپذیر، افسارگسیخته، وحشتزده، شرمسار و نیازمند دلداری و گذشت میشوند.
ما در دیدن شیرینی و شکنندگی بچهها و طبیعتا کمک کردن به آنها و آرامکردنشان حسابی خبره هستیم. میدانیم که نزد آنان چطور بدترین وسواسها، کینهجوییها و خشمهای خود را کنار بگذاریم.
میتوانیم انتظاراتمان را واسنجی کنیم و توقعات کمتری نسبت به همیشه داشته باشیم؛ دیرتر عصبانی میشویم و کمی بیشتر نسبت به امکان عصبانیت ناخواسته هوشیاریم.
ما خودخواسته با آنان با مهربانی رفتار میکنیم ولی به طرز عجیب و اسفناکی از بروز چنین مهری به همسنوسالانمان رویگردانیم.
زندگی کردن در دنیایی که انسانهای بسیاری با بچهها خوشرفتاری میکنند، فوقالعاده است. حتی بهتر هم میشد اگر در جهانی زندگی میکردیم که نسبت به خصلتهای بچگانهی یکدیگر کمی خوشرفتارتر بودیم.
📕 سیر عشق
✍️ آلن دوباتن