در روزگاری که همه
از مرغ حرف می زنند
کسی از خروس نمی گوید،
زیرا همه به فکر سیر شدن هستند
نه بیدار شدن...!
در روزگاری که همه
از مرغ حرف می زنند
کسی از خروس نمی گوید،
زیرا همه به فکر سیر شدن هستند
نه بیدار شدن...!
هیچوقت
برای فهمیده شدن فریاد نزنید،
آنکس که شما را بفهمد
صدای سکوتتان را بهتر می شنود...!
آدم با احساسی باشید
آدم حساسی نباشید؛
آدم حساس، چیزهای
کوچکِ بد را بزرگ میکند
آدم با احساس، چیزهای
کوچکِ خوب را بزرگ میکند.
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشن و من بیرون اتاقم، میگفت
چرا اسراف؟
چرا هدر دادن انرژی؟
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!
اتاقم که بهم ریخته بود میگفت: تمیز و منظم باش، نظم اساس زندگیه
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد
مدام حرفهای تکراری وعذابآور،
تا اینکه روز خوشی فرا رسید، چون
روزی به کریمخان زند گفتند فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: وقتی گریههایش تمام شد بیاوریدش نزد من. پس از ساعتها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت: قربان من کور مادرزاد بودم، به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم!
کریم خان دستور داد چشمهای این فرد را کور کنید. تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند: قربانی شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید. وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی می کرد من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم.
پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه میتواند شفا دهنده باشد؟ اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای ما را به تباهی می کشند!
کاسه فقرا به خاطر این خالی مانده که کاسه طَمع بعضی ها هنوز پر نشده،
فقر پای برهنه نیست.
فقر یعنی ثروتی که باعث شود
پا برهنه ها را در آغوش نگیری...!
برای اینکه انسان کمال یابد،
صدسال کم است..
ولی برای بدنامی او
یک روز کافی است
پس، مراقب باشیم . .
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی بعضیها با مدرک
خالی از درکند و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور .
همـهی آدمها وقتی آرام باشند
زشتی هایشان تهنشین میشود
و زلال به نظر میآیند ، برای اینکه آدمی را بشناسید قبل از مصرف خوب تکان دهید!!!
الهی قمشه ایی
در مورد هیچ چیز،
از روی ظاهر قضاوت نکن
مار هر چقدر زیباتره
نیشش هم کشنده تره...!
از یک گورکن پرسیدند: تو که با قبر و مرده و جنازه سرو کار داشتی عجیب ترین چیزی که دیدی چی بود؟
گورکن گفت: پنجاه ساله گور میکنم، مرده غسل میدم، اجساد زیادی را کفن کردم و زیر خاک دفن کردم، ولی عجیب ترین چیزی که دیدم خودم هستم.
پنجاه ساله با همه چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم من هم یه روز میمیرم!
کشاورزان جنوب و نخل دار ها عادت خوبی دارند.
نخلی را که زیاد خوشه بدهد را عزیز،
نمی دارند، تنبیهش میکنند.
زخمش می زنند، خوشه هایش را با بیرحمی تمام می برند. شاید بگویید: آخی طفلکی ها گناه دارند،
بله سخت است اما باور کنید این کار