.::التماس دعا::.

۲۱۵ مطلب با موضوع «عاشق خدا» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۳۷ ق.ظ پوریا قلعه
خدایا شکرت

خدایا شکرت

وقتی صبرت سر اومد و طاقتت کم شد
رو به خدا مدام در دلت بگو:

اراده ی  تو، نه اراده من
به طریق تو، نه به طریق من
به وقت تو، نه به وقت من


شکر کن برای همه نعماتی که به چشم نمی آیند ولی بدون آن نعمات، زندگی ما
تهی و بی معنا بود

مثل هر نفسی که می کشیم
سلامی که از سر وجود از
عزیزی می شنویم
و همین خوابی که شبها،
ما را به رویاهایمان پیوند میزند
و به آرامش و سکون میرساند.

۲۰ خرداد ۰۰ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۰ ق.ظ پوریا قلعه
و سست نشوید! و غمگین نگردید!

و سست نشوید! و غمگین نگردید!

خداوند می فرماید:
«اگر ذهن خود را روی من متمرکز نگاه داری، من تو را در آرامش کامل نگاه خواهم داشت.»
دقت کنید که این راه رسیدن به آرامش کامل است. چگونه؟

به صداهایی که در ذهن تان در حال پخش هست توجه نکنید، افکاری مثل، ای کاش فرزندم سر به راه شود
یا اگر از کارم اخراج شوم، چه بلایی بر سرم خواهد آمد؟ یا امکان ندارد که بتوانم از شر این بیماری خلاص شوم، نباید روزتان را با چنین افکاری سپری کنید.
هنگامی که روی چنین افکاری متمرکز می شوید، ممکن نیست که به آرامش برسید. تمرکز کردن بر روی مشکلات، آنها را بهتر نخواهد کرد، بلکه به عکس آنها را بدتر خواهد نمود. بایستی کانون تمرکز خودتان را تغییر دهید. در طول روز این گونه فکر کنید که:
«من در دستان قدرتمند خداوند هستم.
 تمام کائنات برای نیکی رساندن به من دست به دست هم داده اند. این مشکل خاص، برای من اتفاق نیفتاده است تا بماند، بلکه آمده است که بگذرد.
مشکلات و سختی ها هر چقدر هم که بزرگ باشند، با این حال پروردگارم، من را از تمامی آنها به سلامت گذر خواهد داد.»
این شیوه ی بهتر فکر کردن است.

۱۹ خرداد ۰۰ ، ۰۹:۲۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۵۱ ب.ظ پوریا قلعه
چوپان و نانوا

چوپان و نانوا

نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،
نانوا به او گفت:
چرا اینقدر نگرانی؟
چوپان گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم،
می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!

نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟
پاسخ داد:سپرده‌ام،
اما او خدای«گرگها»هم هست...

۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۵۱ ۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۵۴ ق.ظ پوریا قلعه
روی کمک هیچ کسی حساب نکن🍃

روی کمک هیچ کسی حساب نکن🍃

یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.

هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داری
 جهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست،

او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است.

یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشمهایت را بر هر کسی غیر از او ببند،

بدان که می بخشد، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد.


خدایا همه امید من تویی
♥️🌹

 

باور توحیدی

۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۲۹ ق.ظ پوریا قلعه
تو تنها نیستی.... خدا را داری

تو تنها نیستی.... خدا را داری

اگر باور داری خداوند همه کارهایت را خودکار انجام می دهد، همان خواهد شد.
اگر باور داری خداوند خیلی راحت روزیت را میرساند، همان خواهد شد.

 اگر باور داری خداوند زندگیت را به نحو احسن مدیریت می کند، همان خواهد شد.
اگر باور داری خداوند نگهبان و حفاظت کننده، جسم و جان و فرزند و همسر و زندگی و کار و مال و خانواده همه چیزهای توست، همان خواهد شد.

بیائیم زیرکی کنیم و هر چه باور عالی و خوب است نسبت به خداوند مهربان داشته باشیم. باور کنید همان خواهد شد.
خداوند به اندازه درک و باورهای تو، به تو جهانش را نشانت می دهد.
 از هر نظر خیالت راحت باشد. تمام زندگیت را به خداوند بسپار و هر لحظه مانند یک پدر و فرزند با هم صحبت کنید.
شکرگزارش باش. راحت خواسته ات را با زبان ساده بهش بگو... بعد منتظر نتایج عالی باش.
تو تنها نیستی.... خدا را داری

۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۵۴ ب.ظ پوریا قلعه
زنگ آخر

زنگ آخر

میدانید آخرین زنگ
زندگی تان کی میخورد!؟

 

خدا میداند، ولی... آن روز که آخرین
 زنگ دنیا میخورد، دیگر نه میشود
تقلب کرد و نه میشود سر کسی کلاه گذاشت!

 

آن روز تازه می فهمیم که دنیا با همه
 بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه
 هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهمیم
 که زندگی عجب سوال سختی بود! سوالی
 که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد.

 

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا
میخورد، روی تخته سیاه قیامت،
اسم ما را جزءِ خوب ها بنویسند ...

خدا کند حواسمان بوده باشد که
زنگ های تفریح آنقدر در حیاط نمانده
 باشیم که حیات زندگی را از یاد برده باشیم.

 

خدا کند که دفتر زند گی مان را زیبا جلد
 کرده باشیم و سعی ما بر این بوده باشد
که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی
 کنیم و بدانیم که دفتر دنیا، چرک نویسی
 بیش نیست؛ چرا که ترسیم عشق
حقیقی در دفتر دیگر است

 

۱۶ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۵۴ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۳۴ ب.ظ پوریا قلعه
صبر

صبر

فـرار نکن تو باید سختی ها را متحمل شوى. ایـن سختی ها صیقل توست
مگر تو نمی خواهی اینه شوی
 شفاف شوی ...!؟

بـاید کسى تورا صیقل دهد
تو را با ابریشم که صیقل نمی دهند
تو را بـاید با جسمى سخت (سنگ و سمباده) صیقل داد
نگران نباش .
نگو من چه کار کـرده بودم که گرفتار این مشکلات شدم ...!؟ 
 دلت باید قـرص باشد 
تو که سابقه رحمت مرا (خداوند) دیده اى  من (خداوند)به تو چشم دادم ، گوش دادم  میبینى که مسیر حـرکت تو را چه خوب تنظیم کرده ام  
حالا اگـر چهار روزى چیزى را منع کردم نگران نباش.
با من قهر نکن... 
در خـانه  ی دیگری نرو... 
این تـراژدى براى پاک شدن توست 
براى پالایش روح تو.
به من اعتمـاد کن...

۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۲۸ ب.ظ پوریا قلعه
احساسات

احساسات

احساسات ما ، راهنمای درونی ما هستند...

اگر احساسمان خوب باشد؛
یعنی راه را درست می‌رویم...
ولی اگر احساس خوبی نداریم؛
 یعنی راه را اشتباه می‌رویم...

احساسات ما مانند یک دستگاه مسیریاب عمل می‌کند که اگر از مسیر اصلی خارج شویم به ما هشدار می‌دهد

احساس یا خوب است یا بد ، حد وسط ندارد
به احساسمان توجه زیادی داشته باشیم
 
بهترین راهنما برای ما احساسمان است
هرکجا در مسیر زندگی دچار احساس بد شدی،مطمئن باش که راه را اشتباه رفته‌ای ، برگرد و راه صحیح را برو...

احساس خوب ما به انرژی مبدأ یا خدا وصل است
هر چه به خدا نزدیک‌تر شویم ، احساس بهتری داریم

 

۱۱ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۲۸ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۵۸ ب.ظ پوریا قلعه
بی حوصله و کم طاقت

بی حوصله و کم طاقت

گاهی چه قدر بی حوصله و کم طاقت میشوم وقتی دعایم به اجابت نمیرسد چشم میبندم و لحظه ای تامل میکنم جور دیگری میبینم

خداوندا!

گاهی یادم میرود چیزهایی که امروز دارم پاسخ دعاهای چند سال پیشم هست
گاهی یادم میرود بنده هستم و صلاحم را تو بهتر میدانی
گاهی هم شاید باید گوشه ای خلوت کنم و یک دل سیر گریه کنم و بگویم:
"پروردگارا ببخش آن گناهی را که  سبب حبس و برآورده نشدن دعایم میشود"
مراببخش به خاطر تمام لحظاتی که بودی و حضورت را احساس نکردم و نا امید بودم . ببخش همه را صدا زدم و هر دری را زدم ، جز نام تو و درگاه تورا .
ببخشم برای تمام لحظاتی که منتظرم بودی و من نبودم . ببخشم برای تمام گله هایی که کردم و نفهمیدم که گاهی از سر حکمت نمیدهی و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم  .
و در نهایت بر تو توکل میکنم ،
چه زیبا گفتی:
«الیس الله بکاف عبده»
 "آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟"

۱۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۵۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۲۹ ق.ظ پوریا قلعه
مجموعه عکس و کلیپ 1399/10/13

مجموعه عکس و کلیپ 1399/10/13

گرچه ریزد خون من آن دوست رو
پای کوبان جان بر افشانم بر او

 

رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند

 

چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نقص خود رقصی کنند

 

 

برای دیدن مجموعه عکس و کلیپ روی ایکون زیر کلیک کنید

 

۱۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۹ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه