.::التماس دعا::.

۱۴۵۵ مطلب توسط «پوریا قلعه» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ پوریا قلعه
آیه هاى زندگى

آیه هاى زندگى

هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ

او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد؛ و برای آن منزلگاه‌هایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح می‌دهد! (یونس/٥)

 


أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

آیا آنها می‌گویند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو:

ادامه مطلب...
۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۴۸ ب.ظ پوریا قلعه
تیدی استوارد

تیدی استوارد

🌸🍃این داستان واقعی است:🌸🍃

 

روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: "من همه شما را دوست دارم" ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد،نداشت.

لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.

این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.

زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمی کرد.

تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت ✖️ در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت " نیاز به تلاش بیشتر دارد" احساس لذت می کرد.

روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.

معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام می دهد".

معلم کلاس دوم نوشته بود" تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است"

اما معلم کلاس سوم نوشته بود" مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را

ادامه مطلب...
۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۸ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۱۳ ب.ظ پوریا قلعه
پدر ثرونتمند و پدر فقیر

پدر ثرونتمند و پدر فقیر

♦️ثروتمندزاده اى در کنار قبر پدرش نشسته 

بود و در کنار او فقیرزاده اى که او هم 

در کنار قبر پدرش بود.

 

 ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى کرد

 و مى گفت: صندوق گور پدرم سنگى

 است و نوشته روى سنگ رنگین است. 

 

مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در

 میان قبر، خشت فیروزه به کار رفته است، 

ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و 

مشتى خاک، درست شده، این کجا و آن کجا؟

 

فقیرزاده در پاسخ گفت: 

تا پدرت از زیر آن سنگ هاى سنگین 

بجنبد، پدر من به بهشت رسیده 

 

👤سعدی

۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۲ ق.ظ پوریا قلعه
پول پیدا کردن

پول پیدا کردن

روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد . او از پیدا کردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز ، سرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال پول بیشتر و گنج!)... 

او در مدت زندگیش ، 296 سکه یک سنتی ، 48 سکه پنج سنتی ، 19 سکه ده سنتی ، 18 سکه بیست و پنج سنتی و 12 اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد! یعنی در مجموع سیزده دلار و هفتاد شش سنت . 

در برابر به دست آوردن این مقدار پول ، او زیبایی دل انگیز 25580 طلوع خورشید، درخشش 112 رنگین کمان و منظره درختان زیبا را از دست داد. او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند ، را ندید ! پرندگان در حال پرواز ، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد...

 

🌸🍃🍃👇🍃👇🍃👇🍃🌸

در زندگی فقط به دنبال پول نباشیم.

واز زیبایی های اطرافمان لذت ببریم

و همواره شکر گزار نعمت های الهی باشیم.

۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۲۹ ب.ظ پوریا قلعه
تفکر

تفکر

عظمت در تفکر است

نه درچیزی که می‌بینیم.

 

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم

و به عبورشان می‌خندیم.

 

طوری زندگی کنیم که

هیچگاه برای روزهایی که میگذرد افسوس نخوریم

۰۸ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۹ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۳۶ ب.ظ پوریا قلعه
مواظب همدیگه باشیم!

مواظب همدیگه باشیم!

از یه جایی بــه بعد...............دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم 🍃

از یه جایی بــه بعد.............. دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم  🍃

از یه جایی بــه بعد..............دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم...!! 🍃

پس قدر خودمون ، خانواده مون ، دوستانمونو، زندگیمونو و کلأ حضور خوشرنگ مون رو تو صفحهء دفتر وجود بدونیم... محبت تجارت پایاپای نیست٫

چرتکه نیندازیم که من چه کردم وتودرمقابل چه کردی!

بیشمار محبت کنیم. 🍃

حتی اگربه هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود.

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۶ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۵۱ ب.ظ پوریا قلعه
بدانیم!

بدانیم!

  🌕 ما در دنیا آمده ایم تا راه آسمان را دریابیم آمده ایم تا خدا را بپرستیم و اطاعت کنیم. هیچ تعصبی وجود ندارد جز اطاعت محض از خدا حتی اگر بر خلاف عقل یا احساسمان باشد. کشتن فرزند کاریست که بر خلاف عقل و احساس است و هر فرد به اصطلاح با سوادی آن را رد میکند اما حضرت ابراهیم ع به فرمان خداوند فرزندش را به قربانگاه بُرد. برای همین در قرآن از حضرت ابراهیم ع به عنوان مسلمان یاد شده است. مسلمان یعنی تسلیم بدون قید و شرط به خدا و اعتماد محض به کسی که تمام عقل و احساس انسان را خلق نموده.

 

🌕 فرد مسلمان هرچه خدا بگوید را اطاعت میکند اگر

ادامه مطلب...
۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ب.ظ پوریا قلعه
محاکمه دزد

محاکمه دزد

در ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﻥ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺶ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭا ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺮﺩ: «ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺑﻤﯿﺮﻡ!»

 

ﻗﺎﺿﯽ ﮔﻔﺖ: «ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ می‌دانی ﮐﻪ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ می‌دانم ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ آن را ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ می‌کنم.»

 

ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﺑﺖ ﺣﮑﻢ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺷﻮﺩ. ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭ باید ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ می‌کنید ﮐﻪ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﻣﺠﺒﻮﺭ می‌شود ﯾﮏ ﻧﺎﻥ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻨﺪ.»

 

ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ حدود پانصد ﺩﻻﺭ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ که ﻗﺎﺿﯽ آن را ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ.

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۳۲ ب.ظ پوریا قلعه
کینه داشتن و برده شدن!

کینه داشتن و برده شدن!

♦️دیر زمانی نیست که دریافته ام ؛ وقتی از کسی کینه ای به دل می گیرم، درحقیقت برده ی او می شوم؛

 

او افکارم را تحت کنترل خود می گیرد؛

اشتهایم را ازبین می برد؛

آرامش ذهن و نیات خوبم را می رباید و لذت کار کردن را از من می گیرد؛

 

اعتقاداتم را ازبین می برد و مانع از استجابت دعاهایم می گردد؛

او آزادی فکرم را می گیرد و هر کجا که می روم برایم مزاحمت ایجاد می کند؛

 

هیچ راهی برای فرار از او ندارم!!!.

 

تازمانی که بیدارم، بامن است و وقتی که خوابیده ام، وارد رویاهایم می شود؛

وقتی مشغول رانندگی هستم یا وقتی در محل کار خود هستم، کنارم است؛

هرگز نمی توانم احساس شادی و راحتی کنم...

 

او حتی بر روی تُنِ صدایم نیز تاثیر می گذارد؛

او مجبورم می کند تا به خاطر سوء هاضمه، سَر دَرد و یا بی حالی دارو مصرف کنم؛

او لحظات شاد و فَرح بخش زندگی را از من 

می دزدد؛

 

بنابراین دریافته ام 

اگر نمی خواهم یک برده باشم، در دل نسبت به دیگران کینه و رنجشی نداشته باشم!

خود را در آیینه نگریستم 

و دریافتم ارزش من بیش از یک فکر نا آرام است

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۲۵ ب.ظ پوریا قلعه
تفسیر آیات ٣٣ الی ٣٥ سوره زخرف (دنیا پرستی و ارزش آن نسبت به سرای آخرت)

تفسیر آیات ٣٣ الی ٣٥ سوره زخرف (دنیا پرستی و ارزش آن نسبت به سرای آخرت)

وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ

اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر می‌شدند خانه‌هایی قرار می‌دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند، (زخرف/٣٣)

 

 

 

وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِئُونَ

و برای خانه‌هایشان درها و تختهایی (زیبا و نقره‌ای) قرار می‌دادیم که بر آن تکیه کنند؛ (زخرف/٣٤)

 

 

 

 

وَزُخْرُفًا وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ

و انواع زیورها؛ ولی تمام اینها بهره زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است! (زخرف/٣٥)

 

 

تفسیر آیه ٣٣~٣٥ سوره مبارکه زخرف از استاد قرائتى

 

۰۶ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۲۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه