حکایت رفاقت
حکایت سنگهای کنارساحله
اول یکی یکی
جمعشون میکنی تو بغلت
بعدشم یکی یکی
پرتشون میکنی تو آب
اما بعضی وقتا یه
سنگهای قیمتی گیرت میاد
که هیچوقت
نمیتونی پرتشون کنی
حکایت رفاقت
حکایت سنگهای کنارساحله
اول یکی یکی
جمعشون میکنی تو بغلت
بعدشم یکی یکی
پرتشون میکنی تو آب
اما بعضی وقتا یه
سنگهای قیمتی گیرت میاد
که هیچوقت
نمیتونی پرتشون کنی
بدان اگر مهربان باشی تو را به داشتن
انگیزه های پنهان متهم میکنند
ولی مهربان باش،
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند،
ولی شریف و درستکار باش،
نیکیهای امروزت را فراموش میکنند
ولی نیکوکار باش،
بهترین های خودت را به دیگران ببخش،
حتی اگر اندک باشد
در انتها خواهی دید آنچه میماند
میان تو و خدای توست، نه میان تو و مردم.
نان خود را بر سفره ی دیگران مخور!
در هیچ کاری شتاب مکن.
برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!
به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!
از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!
در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!
سخن و کلام دیگران را قطع مکن!
به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!
در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!
مهمان را به هیچ کاری دستور مده
وقتی کسی چه مقصر باشد چه بیتقصیر،
از شما عذر خواهی میکند
به خودتان مغرور نشوید.
وقتی کسی پا پیش میگذارد
و به سمتتان میآید.
آن را دلیلی بر بهتر بودن خودتان ندانید.
شاید او فقط "شهامتی" در قلبش دارد
که شما ندارید.
شاید او میداند که غرور بعضی وقتها
بزرگترین موقعیتهای خوشبختی را
از آدم میگیرد..
اما شما هنوز ندانید
جهت حرکت شما، بسیار مهمتر
از سرعت حرکت است...
خیلیها با سرعت زیاد به سمت
هیچ حرکت میکنند...!
طوفان باعث میشود درخت ریشه هایش را عمیق تر و قوى تر کند...
در طوفان هاى زندگى به برگ هایى که از دست میدهى فکر نکن، به ریشه اى فکر کن که قویتر میشود...
دل که رنجید از کسی
خرسند کردن مشکل است،
شیشه بشکسته را پیوندکردن
مشکل است،
کوه را با آن بزرگی
می توان هموار کرد،
حرف ناهموار را هموار کردن
مشکل است...
وقتی ناراحتی، تصمیم نگیر.
وقتی دیر میشه، عجله نکن.
وقتی یکیو دوسش داری، زود بهش نگو بذار خودش بفهمه.
وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده.
وقتی یکی دلتو شکست، سر یکی دیگه تلافی نکن.
وقتی بغضت گرفت، پیش هرکی گریه نکن. شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه.
وقتی با یکی قهر کردی، پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی.
و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه،
فکر نکن همه مثل خودتن.
زندگیمون تو همین یه بیت شعر فروغی بسطامی خلاصه شده:
"یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند"
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود