.::التماس دعا::.

۱۴۵۵ مطلب توسط «پوریا قلعه» ثبت شده است

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ پوریا قلعه
معنای اسم سوره ها

معنای اسم سوره ها

معنای اسم سوره ها 

با رویکرد جدید و اصلاحات اساسی.


۱- فاتحه =گشاینده، نام سوره حمد.

۲- بقره =گاو ماده

۳- آل عمران=خانواده حضرت عمران علیه السلام

۴- نساء=زنان

۵- مائده=سفره و خوان غذای آسمانی، غذائی که دفع ندارد

۶- انعام=احشام و چهار پایان

۷- اعراف=جائى است میان بهشت و جهنم، مکان شناختهای دلی

۸- انفال=منابع و ثروت هاى عمومى در طبیعت

۹- توبه=بازگشت بی بازگشت.

۱۰- یونس=نام یکى از پیامبران

۱۱- هود=نام یکى از پیامبران، احتمالا خواهر زاده ابراهیم خلیل الرحمن.

۱۲- یوسف=نام یکى از پیامبران، عزیز مصر و پسر یعقوب پیامبر.

۱۳- رعد=غرش آسمان و صدای برخورد ابرهائی که بار مثبت و منفی دارند

۱۴- ابراهیم=نام یکى از انبیاء، قهرمان توحید، بت شکن معروف.

۱۵- حجر=نام سرزمین قوم ثمود

۱۶- نحل=زنبور عسل

۱۷- اسراء=حرکت شبانه، شبگردی عارفانه

۱۸- کهف= سرپناه مثل غار، نه غار

۱۹- مریم=مادر حضرت عیسى، نام تنها زنی که ۳۴ بار در قرآن آمده است.

۲۰- طه=رمزى است خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم

۲۱- انبیاء=پیامبران، خبر گیران و خبر آوران راستین.

۲۲- حجّ=قصد و آهنگ و نام یکى از عبادات اسلامى که از فروع دین است

۲۳- مؤمنون=ایمان آوردگان

۲۴- نور=روشنایی و روشنی

۲۵- فرقان=جدا کننده حق از باطل، یکی از نامهای قرآن.

۲۶- شعراء=شاعران،خیال پردازان ،سرایندگان

۲۷- نمل=مورچه

۲۸- قصص =داستان یکپارچه عبرت آموز، یکی از نامهای قرآن.

۲۹- عنکبوت=نوعی حشره، تارنده

۳۰- روم=نام کشورى است

۳۱- لقمان=نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار حضرت داود می زیسته است

۳۲- سجده=سجده کردن، خاکساری، سر به خاک سائیدن.

۳۳- احزاب=حزب ها و گروه های سیاسی

۳۴- سبا=نام شهری که بلقیس دختر

 هدهاد در کشور یمن، پادشاه آن بود. او به عقد حضرت سلیمان علیه السلام در آمد

۳۵- فاطر=شکافنده، پدید آورنده

۳۶- یس=از حروف رمز قرآن و خطاب به پیامبر، یا سید المرسلین

۳۷- صافّات=به صفّ کشیده ها،ردیف ایستاده ها

۳۸- ص=از حروف مقطعه و رمز قرآن، یک حرف جدا شده

۳۹- زمر=جمع زمره: گروه ها و دسته ها

۴۰- مؤمن=ایمان آورنده،باور کننده،نام خدا و انسان باورمند

۴۱- فصّلت=بخش بخش و فصل فصل شده

۴۲- شورى=مشورت و هم فکرى و نظر خواهى،رایزنی

۴۳- زخرف=زینت و زیور

۴۴- دُخان=دود

۴۵- جاثیه=به زانو افتاده

۴۶- احقاف=نام سرزمین قوم عاد در نزدیکى یمن

۴۷- محمّد=صلی الله علیه وآله وسلم[نام پیامبر بزرگ اسلام]

۴۸- فتح=گشایش، گشودن

۴۹- حجرات=حجره ها و اطاق ها

۵۰- ق=از حروف رمز اوائل سوره ها،از حروف مقطعه یک حرفی

۵۱- ذاریات=پراکنده کنندگان

۵۲- طور=نام کوهی که حضرت موسی برای مناجات با خدا به آنجا رفت

۵۳- نجم=ستاره، گیاه

۵۴- قمر=ماه، کره مستنیر

۵۵- رحمن=بسیار مهربان

۵۶- واقعه=پیش آمد، رویداد

۵۷- حدید=آهنی که زنگ نزند، فولاد

۵۸- مجادله=گفت و گو و جَدَل

۵۹- حشر= پیوستن، جمع شدن همانند حشرات

۶۰- ممتحنه=زن امتحان شده،از القاب حضرت زهرا سلام الله علیها

۶۱- صفّ=ردیف و صفّ

۶۲- جمعه=یکی ازایام هفته، جمع شدن برای مناسک و عبادت

۶۳- منافقون=دو چهره ها، چند شخصیتی ها، شکافداران شخصیتی

۶۴- تغابن=گول خوردگى و حسرت و خسران

۶۵- طلاق=رها ساختن و طلاق دادن زن، آزاد ساختن از قید و تعلق

۶۶- تحریم=حرام و ممنوع ساختن

۶۷- ملک=فرمانروائى

۶۸- قلم=وسیله نوشتن

۶۹- حاقّه=آن چه سزاوار و مسلم و شایسته و حقّ است

۷۰- معارج =نردبان ها، رتبه هاى بالا برنده

۷۱- نوح=از پیامبران بزرگ

۷۲- جن=موجودى نامرئى با ویژگیهائى عجیب از جنس آتش

۷۳- مزمّل=گلیم به خود پیچیده

۷۴- مدثّر=جامه به خود پیچیده،در فکر فرو رفته

۷۵- قیامت=برخاستن

۷۶- دهر=روزگار، دوران

۷۷- مرسلات=فرستاده شده ها

۷۸- نبا=خبر صدق

۷۹- نازعات=آنها که از روى قوت مى کشند

۸۰- عبس=چهره در هم کشیدن

۸۱- تکویر= هم پیچیده شدن

۸۲- انفطار=شکافته شدن برای پیدایش جدید

۸۳- مطففین=کم فروشان

۸۴- انشقاق=دو شقه شدن و شکاف برداشتن، مانند مشتق

۸۵- بروج=برج ها، بناهای آسمانی

۸۶- طارق=ستاره ظاهر شونده

۸۷- اعلى=برتر

۸۸- غاشیه=فرا گیرنده، پوسته

۸۹- فجر=سپیده دم، نور رسوا کننده تاریکی

۹۰- بلد=شهر دارای نظمیه

۹۱- شمس=خورشید،کره منیر

۹۲- لیل=شب

۹۳- ضحى=نور و روشنائى

۹۴- انشراح=گشاده شدن، وسیع شدن، زیاد کردن قدرت تحمل

۹۵- تین=انجیر

۹۶- علق=خون بسته، زالو.

۹۷- قدر=اندازه، سنجش.

۹۸- بیّنه=دلیل روشن و حجت آشکار شهودی

۹۹- زلزال=لرزش و زلزله,تکانه

۱۰۰- العادیات =دوندگان

۱۰۱- قارعه=کوبنده

۱۰۲- تکاثر=افتخار به زیادى ثروت و عزّت

۱۰۳- عصر=زمان، بعد از ظهر، فشار و ...فشردگی، عصاره

۱۰۴- همزه=عیب جو و طعنه زن

۱۰۵- فیل=نوعی حیوان

۱۰۶- ایلاف=الفت دادن، پیوند دلها

۱۰۷- ماعون=ظرف غذا

۱۰۸- کوثر=خیر بیحد و بیعد

۱۰۹- کافرون=ناسپاسان،پوشندگان.

۱۱۰- نصر=یاری.

۱۱۱- تبت= بریده باد

۱۱۲- اخلاص=خالص شدن، پیراستن.

۱۱۳- فلق=روشنی قبل از طلوع.

۱۱۴-ناس= مردم

۱۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۲۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۹ ب.ظ پوریا قلعه
اعمال لیلة الرغائب(شب آرزو ها)

اعمال لیلة الرغائب(شب آرزو ها)


۱۰ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ب.ظ پوریا قلعه
اهل آرامش

اهل آرامش

اهل آرامش که شدی

شاد کردن دیگران

بیشتر از شاد بودن خودت

به دلت می چسبد،

و از این کار حال خوشی پیدا می کنی!


از درون به خود میبالی!

ارزشمندتر از همیشه ات

می شوی!


به این نقطه که برسی

آرامش وجودت را فرا می گیرد،

آرامشگر

می شوی!

نه به راحتی می رنجی

و نه به آسانی می رنجانی!


آرامش

سهم دل هایی ست که نگاه شان به خداست...

۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۰۴ ب.ظ پوریا قلعه
دلت را بتکان

دلت را بتکان

دلت را بتکان...اشتباهاتت وقتی افتادروی زمین..بگذار همانجا بماند...فقط از لا به لای اشتباهاتت یک تجربه رابیرون بکش.

..قاب کن و بزن به دیواردلت....

اشتباه کردن اشتباه نیست,دراشتباه ماندن اشتباه است....

۰۹ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ق.ظ پوریا قلعه
با هر نفست

با هر نفست

گفتی نزدیکتم،

همراهتم

من با تو ام؛

گفتم چه قدر،تا کی،تا کجا؟

گفتی نزدیک تر از رگ گردنت

با هر نفست

تا بی نهایت!

آسوده شدم

خندیدم؛

راستش را بخواهی

تو تنها دلیل خنده هایم هستی.

۰۹ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ب.ظ پوریا قلعه
سال 1396 مبارک

سال 1396 مبارک

نه زمستانی باش که بلرزانی

نه تابستانی باش که بسوزانی

بهاری باش که برویانی...


سال 1396 مبارک

۲۹ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۴۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ق.ظ پوریا قلعه
داشتن

داشتن

ما آدمها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و " داشتن " هستیم. ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان. ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم ، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم. به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند ....


به جای آنکه از لحظه ای که در آن هستیم لذت ببریم ، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و... شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم. می خواهیم همه چیز را به بهترین حالت آن حفظ کنیم. دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم. دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است ، نو و سالم باقی بمانند ... در همه اینها ما دنبال " ثبات" و " قرار" هستیم ، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم 


اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم." همه چیز گذرا و فانی است ، فقط اوست که می ماند " و چون مولانا این قانون را از شمس آموخته بود، به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود. ما برای آنکه " قرار" را حفظ کنیم ، بی قرار می شویم. 

یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بی ثباتی است. فقط بی ثباتی است که ثبات دارد و ما مدام در حال نقض این مهم ترین قانون جهان هستیم مدام می خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بی ثباتی و تغییر است. از همین لحظه ها لذت ببر!


#اریک_فروم

از کتاب: داشتن و بودن

۲۹ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۴۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۴۴ ب.ظ پوریا قلعه
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻤﺶ!

ﮐﻪ ﺣﺴﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ!

ﭼﺎﯾﯽای ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺑﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﻣﺎﻥ، ﺷﯿﻄﻨﺖﻫﺎ، ﺁﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻧﻮﺟﻮﻭﺍﻧﯿﻤﺎﻥ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺍﻣﺎ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ...

ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏُﺮﻏﺮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻤﺮﻧﮓ ﯾﺎ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ!

ﺳﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ!

ﺯﻭﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺪﻭﯾﻢ!

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺳﺎﮐﺖ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻏﺮ ﻏﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺗﻮﭘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﻮﺑﯿﺪﯾﻢ!

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺷﺎﯾﺪ!

ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ، ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺍ، ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻥ...

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻔﻬﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ.

ﺭﻭﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﺭﯾﺶ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﺩ،

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺕ،

ﯾﺎ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪٔ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺣﺘﯽ،ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ! ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،

ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﻧﻔﺴﺸﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪ.

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ... ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻤﺶ!

ﮐﻪ ﺣﺴﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ!

ﭼﺎﯾﯽای ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺑﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﻣﺎﻥ، ﺷﯿﻄﻨﺖﻫﺎ، ﺁﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻧﻮﺟﻮﻭﺍﻧﯿﻤﺎﻥ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...

ﺍﻣﺎ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ...

ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏُﺮﻏﺮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻤﺮﻧﮓ ﯾﺎ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ!

ﺳﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ!

ﺯﻭﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺪﻭﯾﻢ!

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺳﺎﮐﺖ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻏﺮ ﻏﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺗﻮﭘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﻮﺑﯿﺪﯾﻢ!

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺷﺎﯾﺪ!

ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ، ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺍ، ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻥ...

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻔﻬﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ.

ﺭﻭﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﺭﯾﺶ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﺩ،

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺕ،

ﯾﺎ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪٔ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺣﺘﯽ،ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ! ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،

ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﻧﻔﺴﺸﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪ.

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ...

۲۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ پوریا قلعه
حصاری داریم به نامِ سِن!

حصاری داریم به نامِ سِن!

حصاری داریم به نامِ سِن!


از این عدد ناچیز برای خودمان دیوار چین ساخته ایم!


چه فرقی میکند چند باشد؟؟!

29٬21٬18... و یا حتی 48 و بیشتر...

در هر سِنی میتوانی عاشق شوی!

عاشق چیزهای خوب، مثل رنگ‌های مداد رنگی،

 دنباله‌های بادبادک،‌ عروسکها و ماشین‌های کوچکی که زمانی شاید هم قَد و اندازه خودت بودند و حالا... 


در هر سنی میتوانی پُفک بخوری و آخرسر انگشتانت را با لذت لیس بزنی، میتوانی بجای اینکه فقط نیمکت‌های پارک را حق خودت بدانی مانند ۷-۸ سالگی‌ات تاپ سوار شوی و تاپ تاپ عباسی بخوانی،

 میتوانی قبل از خواب ستاره‌ها یا حتی گوسفندها را بشماری!

نگرانِ چه هستی؟!

مَردُم؟!؟

بگذار دیوانه خطابت کنند 

اما تو زندانیِ یک عدد نباش!

بگذار بین تمامِ ناباوری‌ها، دروغ‌ها،

تنهایی‌ها و 

آلودگی‌های این شهر لحظاتی مانند کودکی‌ات بخندی!

تو هنوز همانی! چیزی جز یک سِن در تو تغییر نکرده!

فقط چند سال بیشتر اسیرِ زندگی شده‌ای!

فقط چندسال...!

هیچوقت دیر نیست ...

۲۷ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ پوریا قلعه
گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن

گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن

گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن.

مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده،

آنگاه،

انتهای بعضی فکرهایت "نقطه" بگذار

که بدانی باید همانجا تمامشان کنی!

بین بعضی حرفهایت "کاما " بگذار

که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی!

پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" بگذار

که بدانی هیچگاه به خودت مغرور نشوی!

خودت را هرچند شب یکبار ورق بزن تا فرصت ویرایش هست !

حتی بعضی از عقایدت را حذف کن و بعضی ها را پر رنگ !

حواست باشد ،یک روز این کتاب چاپ میشود و به دستت می دهند

و دیگر فرصت ویرایش آن به پایان رسیده !

حالا کتاب خودت را خودت بخوان

امروز تو خود برای حسابرسی از خودت کفایت میکنی

کتابت را زیبا بنویس

۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۰۱ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه