.::التماس دعا::.

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۰۹ ق.ظ پوریا قلعه
دنیا

دنیا

دنیا ؛ 

به "شایستگی هایت" پاسخ میدهد

نه به "آرزوهایت"

پس شایسته ی آرزوهایت باش...


چه بسیار انسانها دیدم تنشان "لباس" نبود...!

و چه بسیار لباسها دیدم که درونش "انسانی" نبود!


به هر کس"نیکی" کنی او را "ساخته ای" و به هر کس"بدی" کنی به او "باخته ای" پس بیا بسازیم و نبازیم

۲۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۱ ب.ظ پوریا قلعه
انسان بودن

انسان بودن

انسان بودن بزرگ ترین لطفی است که یک آدم میتواند به کل بشریت بکند!

"انسان بودن یعنی انسان بودن!"

دلی را نرنجان.. 

قلبی را نشکن.. 

جایی که باید سکوت کنی سکوت کن..

وقتی میتوانی گره ای باز کنی،بازکن.. عشق را بیاموز.. 

نفرت را اول از خود و بعد از اطرافت دور کن.. 

کینه نماند در دلت.. 

کینه نذار بر دلی.. 

یا راست بگو.. یا نگو.. 

قضات ممنوع.. 

تمسخر بس است! 

غرور تمام! .. 

درک کن آدم هارا.. 

زیبا ببین.. 

لبخند فراموش نشود! .. 

تو میتوانی یک آدم را با سلاح بکشی!نکش! 

تو میتوانی یک آدم را با زبانت بکشی!نکش! .. ببخش،ببخش،ببخش!

قبول کنیم که انسان بودن سخت است!

ولی سختیش لذتی دارد.. 

"تو با قلب و روح کسی بازی نکردی و به کسی هیچ آسیبی نزدی!

این یعنی زیر سایه ی خدا بزرگ شدن!

آرزویی بیش از این داری؟"

۱۵ تیر ۹۶ ، ۲۳:۰۱ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۶ ب.ظ پوریا قلعه
نگاه زیبا

نگاه زیبا

دنیا نه خوشبخت است ، نه بدبخت .

دنیا همان چیزی می شود که ما می بینیم .

دنیا بینش ماست .

هر کسی آفرینندة دنیای خویش است .

اگر هر لحظه از زندگی ، حسی از بدبختی در وجودت می ریزد ، اشکال جایی در بینش توست .

اگر در اطراف خود چیزی جز ظلمت نمی بینی ، بی تردید چشمانی را که روشنایی را می بینند بسته ای .

فکرت را تازه کن .

از زاویه ای نو به خودت نگاه کن .

اگر سرزنشت را متوجة دیگران کنی ، از دیدن اشتباه خود در می مانی .

اگر شرایط را سرزنش کنی ، نمی توانی به ریشه های حالت روحی ات نفوذ کنی .

از این رو ، شرایط هر چه هستند باشند ، به کشف علتها در خودت اقدام کن .

علتها همیشه در درون خود آدمند .

اما همواره به نظر می آید که در دیگرانند .

اگر از این اشتباه پرهیز کنی ، نگهداری احساس بدبختی دشوار می شود

دیگران فقط آینه اند

تصویری که در آیینه می افتد ، تصویر خود توست .

زندگی می تواند ضیافتی باشد .

اما ابتدا الزام است که انسان خود را از نو بیافریند .

این کار دشوار نیست .

زیرا به محض آنکه اشکال در بینش خود آدم دیده می شود ، خطاها می میرند و آدم تازه ای به دنیا می آید...


نگاه زیبا

۰۴ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۱۵ ق.ظ پوریا قلعه
انسانهای بزرگ، متوسط و کوچک

انسانهای بزرگ، متوسط و کوچک

انسانهای بزرگ: عقاید بزرگ دارند

انسانهای متوسط: درباره وقایع حرف می زنند

انسانهای کوچک: پشت سر دیگران حرف می زنند


انسانهای بزرگ: درد دیگران را دارند

انسانهای متوسط: درد خودشان را دارند

انسانهای کوچک: بی دردند


انسانهای بزرگ: عظمت دیگران را می بینند

انسانهای متوسط: به دنبال عظمت خود هستند

انسانهای کوچک: عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند


انسانهای بزرگ: به دنبال کسب حکمت هستند

انسانهای متوسط: به دنبال کسب دانش هستند

انسانهای کوچک: فقط به دنبال کسب پول هستند


انسانهای بزرگ: به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

انسانهای متوسط: پرسش هایی می پرسند که پاسخ دارند

انسانهای کوچک: می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند


انسانهای بزرگ: به دنبال خلق مسئله هستند

انسانهای متوسط: به دنبال حل مسئله هستند

انسانهای کوچک:مسئله ندارند...

۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۱۵ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۲۶ ق.ظ پوریا قلعه
"گرگ...!"

"گرگ...!"

تشبیهات جالبی میشنویم این روزها!

"فلانی گرگی است برای خودش!"

"سعی کن که گرگ باشی!"

"آدم گرگ باشد خوب است!"

"گرگ...!"

گرگ؟


از کی تابحال گرگ بودن شد جزو خصوصیات لازم و پسندیدۀ انسانی؟

مگر میشود هم گرگ بود و هم انسان؟

بین اشرف مخلوقات و یک حیوان چهارپای درنده از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد!


با افتخار باد در گلو می اندازد، سینه سپر میکند، اخم میکند و خیره میشود به چشم های آدم و میگوید:

"من آنقدر زخم خورده ام که دیگر گرگ شده ام!"

عجب!


یا گرگ واقعی ندیده ایم، یا حسابی حس شوخ طبعی بدی پرورانده ایم!

یا که میگویند:

"گوسفند نباش، نگذار گرگ ها تکه تکه ات کنند!"

همین؟

یا گوسفند هستیم، یا گرگ؟

چیز دیگری در این میان وجود ندارد؟


چطور توانستیم چنین خط دقیق و بی چون و چرایی وسط بکشیم و همه را دو گروه کنیم؟


یک جای کار را بد رفتیم!

پس انسان بودن چه بلایی به سرش آمد؟

پس آن هایی که وسط خط ایستاده اند چه نام دارند؟

سگ گله؟


نه دوست من،

نه گرگ باش، نه گوسفند و نه سگ!

زندگی واقعی، کلیله و دمنه نیست!

انسان باش.


همانی که زیر درخت نشسته و فلوت زنان خیره شده است به ابرها!

سگ و گوسفند و گرگ ها را بگذار به حال خودشان! 

انسان باش و انسان بمان.

همین!

۱۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۶ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۴۰ ب.ظ پوریا قلعه
ﺩﻝ

ﺩﻝ

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ،


ﺩﻝ


ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ

ﺧﺎﻧـــﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ، ﺭﻭﯼ

ﺗـــﺎﺭ ﻋﻨﮑـــﺒﻮﺗﯽ

ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ


ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ، ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ

ﭼﻬــــﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﯾﻨـــــﻪ، ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿـــﻢ


ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ

ﺧﻮﺩﺧــﻮﺍﻫﯽ ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﺷﺪ


ﺑﯽ ﻣﺤـــﺎﺑﺎ، ﺳﻮﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ِ ﺷـــﺮﺍﻓـــﺖ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ

ﺣﺮﻣﺖ ﺍﻧﺴـــﺎﻥ ، ﺷﮑﺴـــﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ

ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ ﺟــــــﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺯﯾﺮ ﭘــــﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ

ﮔﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾـــﺶ،

ﮐﻨﺪﯾﻢ


ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ نوﺣـــﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺣـــــﯿﻢ ﻭ ﻋــــﺰﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ


ﺩﯾﺮ ﻓﻬــــﻤﯿﺪﯾﻢ ﺑﺎ ﺧــــﻮﺩ ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺷﺪ

ﻣﺎ ﺷـــــــﺮﺍﻓﺖ ، ﺁﺩﻣـــــﯿﺖ ، ﻣﺎ ﺧــــﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ.

۱۳ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۴۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه