یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود
ناگهان جوهـرت ته میکشد ...
هی روی کاغذ کشیده میشوی
اما فقط جـا می اندازی
مُدام میکشند ..
تکانت میدهند
با تمامِ قدرت ...یادشان میرود چقدر برایشان بودی
چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان !
خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوند
و چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ...
ولی حالا
اصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده !
نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ...
به آسـانی
دست میکشند ...
رها میکنند !
چون دیگر به کارشان نمی آیی ...
از من میشنوی
مراقبِ جوهـرت باش
خیلی ها ارزشش را ندارند
که بخاطرشان خط خطی شوی
مدیریت محبت، بزرگترین مهارت انسان است. اینکه کجا و به چه میزان محبت کنیم.
شادی از بده بستان محبت حاصل میشود. یک پارامتری هست که اسم ش را گذاشتم تمایل به ارتباط با تمایل به واکنش. خیلی باید مراقب باشیم که تمایل مان به ارتباط با دیگران کم بشود. آن زمان از شادی دور میشویم. باید محبت کنیم، و وارد رابطه شویم. درگیر کنیم خودمان را با اجتماع اطرافمان. اما حواستان را جمع کنیم. چشمان مان را گاهی مانند بازیگران بنام تنگ کنیم و با دقت نگاه کنیم. هدف این است که مراقب باشیم از محبت کردن زده نشویم. اصل بر محبت کردن است. هرچه بیشتر، بهتر. این به شادی نزدیکتر است.