گفت چرا چشمش را بستی؟ گفت: برای اینکه خیال کند در مسیر راست حرکت میکند. چرا زنگوله بستی؟ گفت برای اینکه اگر ایستاد متوجه شوم. گفت اگر ایستاد و سرش را تکان داد که صدای زنگوله بیاید چه؟ گفت بیا برو گمشو خر ما از این کلکها بلد نیست. یادش نده!
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
کى رفته اى ز دل که تمنا کنم تو را کى گشته اى نهان که هویدا کنم تو را
غایب نگشته اى که شوم طالب حضور غافل نگشته اى که خدایا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.