.::التماس دعا::.

۴۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ پوریا قلعه
فرهنگ سه خطی

فرهنگ سه خطی

روزی "فرانتس کافکا" نویسنده مشهور چک تبار، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچه‌ای افتاد که داشت گریه می کرد. کافکا جلو می‌رود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود .
دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ می‌دهد : " عروسکم گم شده ... "
کافکا با حالتی کلافه پاسخ می‌دهد : " امان از این حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "
دخترک دست از گریه می‌کشد و بهت زده می‌پرسد : " از کجا می‌دونی ؟! "
کافکا هم می گوید : " برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه ... "
دخترک ذوق زده از او می پرسد که

ادامه مطلب...
۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۳ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۶ ق.ظ پوریا قلعه
شاد بودن

شاد بودن

شادمان بودن وضعیتی ناخودآگاه است؛ توجه بیش از اندازه به آن، دستیابی به آن را بسی دشوارتر خواهد کرد. چنان که "جان استوارت میل" گفته است: " کافی است که از خود بپرسید که آیا شادید تا دیگر شاد نباشید."
شادمانی آن چیزی نیست که احتمالا شما فکر می‌کنید. این پنداری طبیعی به نظر می‌رسد که شادمانی را معادلِ لذت بدانیم؛ در حالیکه لذت گذراست و شادمانی وابسته است به چیزهایی مانند کرامت، عزت‌نفس، تعهد و مسئولیت‌پذیری. ارسطو این را دریافته بود که اظهار کرد: "شادمانی تجربه نیست؛ بلکه فعالیت است."

 

✍️ مارک ورنون

۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۴۸ ق.ظ پوریا قلعه
سخنرانی ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ

سخنرانی ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ

ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ . 

ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ . 
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ  ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .

ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : 
ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .

ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : 
ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ مرامیست  ! ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : 
من به این سکه ها نیازی ندارم چون کارشان را کردند !!
و ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ :

اﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ.
چون برایش بهایی پرداخت کرده بودید

 ﺩﻭﻡ اینکه، من  ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ  کردم. 
چون در جیبم پول بود !!

در دنیای امروز :
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند.
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.

و چه بی انصافند آنانکه یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش.
و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش.

۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۱۲ ق.ظ پوریا قلعه
خورشید مهر

خورشید مهر

پروردگارا ...
امروز قلبم مالامال از شکرگزاری
برایِ موهبتِ زندگی‌ است.
با کمکِ تو داستانِ زندگی‌اَم را
به همان زیبایی می‌آفرینم
که تو جهان را آفریدی.

با کمکِ تو آیینِ مهر و مهربانی را
سر لوحه زندگی‌اَم قرار می‌دهم
بی هیچ قید و شرط
خودم را دوست می‌دارم ...
تا بتوانم عشق را با

ادامه مطلب...
۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۰۴ ق.ظ پوریا قلعه
سکوت میکنم!

سکوت میکنم!

سکوت میکنم!
بلند تر از فریاد هایت!
بی صدا تر از گریه هایت!
زیباتر از قطره های باران، در آن کوچه رویایی!
تلخ تر از دیدار آخر!
سکوتی پر از ناگفته ها!
پر از خاطرات!
می شنوی اش؟!


دلنوشته عاطفه حیدری

۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۴ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۳۳ ق.ظ پوریا قلعه
قلب و گنج

قلب و گنج

هرجا قلبت باشد ؛
گنجت هم همانجاست
قلب تو زنده است ...
همچنان به آنچه برای گفتن دارد
گوش بسپار ...
هرگز نمی توانی قلبت را خاموش کنی
و حتی اگر وانمود کنی
به او گوش نمی دهی ...
باز همیشه در درون سینه ات
به تکرار نظرش درباره زندگی
و جهان ادامه می دهد.
هیچ کس نمی تواند از قلبش بگریزد.
برای همین بهتر است آنچه را
که می گوید ؛ بشنوی.
در این صورت هرگز ضربه ای را
دریافت نمی کنی که
انتظارش را نداشته باشی ...

۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۳۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ پوریا قلعه
برگهای تقویم

برگهای تقویم

کسی را اگر دوست داری
یک لحظه به نبودنش فکر کن
دلت اگر نریخت، دلش را نلرزان
آسمان همیشه آبی نیست
و آدم ها همیشه از سمتی که
 فکر می کنند محکم است می افتند
هزار سال هم که بگذرد
تلخی دهان آدم های بریده را 
تمام شکر های دنیا هم عوض نمی کند
کسی را اگر دوست داری، 
برایش همان باش که می خواهی باشد
و یادت باشد
تمام برگهای تقویم
سهم تمام آدم ها نمی شود!

۱۴ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۹ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۲۴ ق.ظ پوریا قلعه
بعضی از آدمها

بعضی از آدمها

بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند

 

مبله ... شیک ... راحت
اما دو روز که توش زندگی میکنی ، دلت تا سرحد مرگ میگیره 
بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند ،
خودت را می کشی تا بری داخلش ،
بعد می بینی اون تُو هیچی نیست 
جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته 
اما ...
بعضی ها مثل باغند 
میری تُو ، قدم میزنی ؛ نگاه میکنی 
عطرش رو بو می کشی ؛ رنگ ها رو تماشا میکنی 
میری و میری آخری در کار نیست 
به دیوار که رسیدی بن بست نیست 
میتونی دور باغ بگردی 

چه آرامشی داره ؛ همنفس بودن با کسیکه دلش دریاست و تو هرروز یه چیزی میتونی ازش یادبگیری چون روحش بزرگه...

۱۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ ق.ظ پوریا قلعه
زمین خوردن گاهی هم زخمی شدن

زمین خوردن گاهی هم زخمی شدن

یه ﻭﻗﺘﺎ ﻻﺯﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﯼ ....
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﯿﺎ ﭘﺸﺘﺘﻦ ...
ﮐﯿﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪﺗﻦ ...
ﮐﯿﺎ ﻣﯿﺮﻥ ...
ﮐﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﻣﯿﻤﻮﻧﻦ!!!

 

ﮔﺎﻫﯽ ﻻﺯﻡ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﯽ ...
ﺯﺧﻤﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ...
ﮐﯿﺎ ﻧﻤﮏ ﻣﯿﭙﺎﺷﻦ ...
ﮐﯿﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ...
ﮐﯿﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭﺩﻥ ...
ﮐﯿﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩﻥ ...

ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﺎ ﺯﺧﻤﯽ ﻧﺸﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﮐﯽ ﭼﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ!!!
ﺩﺳﺖ ﯾﻪ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﻧﻤﮏ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯼ ...
ﻭ ﯾﻪ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯼ ...
ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ!!!

ﮐﯿﺎ ﺧﻮﺩﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ..........
ﮐﯿﺎ ﻧﺨﻮﺩﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ............
ﮐﯿﺎ ﻫﻢ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ..........

۱۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۵۷ ق.ظ پوریا قلعه
وقتی میمیریم

وقتی میمیریم

وقتی میمیریم
ما را به اسم صدا نمیکنند 
و درباره ما میگویند: 
جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادن میگویند: 
جنازه کجاست؟
و بعد از خاک سپاری میگویند: 
قبر میت کجاست؟

همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم،
بعد از مرگ فراموش میشه؛
مدیر، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس...
 
زخاک افریدت خداوند پاک 
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

۱۴ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه