.::التماس دعا::.

۲۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ب.ظ پوریا قلعه
روزها و ماهها و سالها معطل هیچ کس نمی شوند....

روزها و ماهها و سالها معطل هیچ کس نمی شوند....

قصدم نصیحت و اندرز و روضه خواندن نیست... قصدم پست غمدار نوشتن نیست.... قصدم ترحم برانگیختن نیست... اصلا خودم هم نمی دانم قصدم چیست.

 می خواهم بنویسم که روزها و ماهها و سالها معطل هیچ کس نمی شوند.... 

نگاه نمی کنند به دلت که حالا چون به تو خوش می گذرد یواش تر برویم و چون به اون یکی سخت می گذرد زودتر رد بشویم از سرش.... 

روزگار چرخ خودش را دارد و هیچ چوبی از چرخیدن متوفقش نمی کند.... منتظر دختر کوچولو نمی شود تا بزرگ شود و دکتر شود و برای درد های مادربزرگ نسخه بنویسد... تا دخترک به خودش بیاید و اسمش را توی قبولی های پزشکی ببیند مادر بزرگ کنار سجاده آخرین نفس اش را کشیده .... 


قرار نیست تا تمام شدن سربازی مرد عاشق، دختر زیبای خان چشم به راهش بماند ....

 قبل از آخرین باری که مرد عاشق پوتین های گلی اش را پاک کند و توی دلش جمله هایش را برای حرف زدن با خان آماده کند، دخترک را داده اند به یک مهندس شهری که مال و اموال دارد ....


قرار نیست آدم ها، اتفاق ها، روزها و ثانیه ها منتظر تو و برنامه هایت بمانند.

 مادرت پیر نشود تا تو یکروز وقت کنی و برش داری و ببری کوه... 

بچه ات بزرگ نشود و تمام مداد رنگی هایش را گم نکند تا تو یک روز حسش را داشته باشی و دل به دل اش بدهی و با هم نقاشی بکشید....


 پدرت یک روز تنهای تنها سقف را نگاه نکند و آخرین نفس اش را نکشد تا تو یک روز بروی و بهش بفهمانی که...........


 روزها و ثانیه ها از روی سر تمام ما آدمهای سهل انگار و شل و ول، مثل برق رد می شوند.... به خودت می آیی می بینی بیست و هشت سال پدر داشته ای و هیچ وقت آونقدر محکم بغلش نکرده بودی که بفهمد ... که لمس کند زحماتش را فهمیده ای و قدردانش هستی ....حالا تقویم نشانت می دهد دوسال از رفتنش گذشته، می بینی چقدر دلت بغل محکمش را می خواهد... نه بغل کردن پیرهن های توی کمدش که دیگر حتی بویش را هم نمی دهند....


روز ها و سالها منتظر من و تو نمی مانند...

۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۱۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۵ ب.ظ پوریا قلعه
ازهمه چیز برتر است؟

ازهمه چیز برتر است؟

توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم 

طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم 


خواندم سه عمودی


یکی گفت : بلند بگو


گفتم : یک کلمه سه حرفیه _

ازهمه چیز برتر است؟


حاجی گفت: پول


تازه عروس مجلس گفت: عشق


شوهرش گفت: یار


کودک دبستانی گفت: علم


حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه 


گفتم: حاجی اینها نمیشه 


گفت: پس بنویس مال


گفتم: بازم نمیشه 

گفت: جاه


خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه 


مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است.


سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار


دیگری خندید و گفت: وام


یکی از آن وسط بلندگفت: وقت


خنده تلخی کردم و گفتم: نه 


اما فهمیدم


تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی 


حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !


هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم


شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش


کشاورزبگوید: برف


لال بگوید: حرف


ناشنوا بگوید: صدا


نابینا بگوید: نور


و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: 


❤️خدا❤️

۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۱۰ ب.ظ پوریا قلعه
آﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻟﻪ

آﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻟﻪ

آﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻟﻪ

ﺍﻣﺴﺎﻝ سال میمون ﺑﻮﺩ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺗﺎﺧﺘﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺧﺘﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧَﻔَﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧَﻔَﺲ ﺍُﻓﺘﺎﺩﻥ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪﻥ ﺍﻻﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺨﻨﺪَﻥ

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ(تولد)

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻦ(مرگ)

ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧَﻤﻮﻧَﻦ

ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻦ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ

ﺍﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯿﺶ ﻣﯽ ﺃَﺭﺯﻩ

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﻣﺮﺩﻩ

ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣَﺮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ

ﺑﯿﺎﯾْﻦ ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ

ﻧﺬﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻤﻮﻧﯿﻢ

پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...

خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم...

خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر پروانه فقط 3 روز است...

"همدیگر را دوست داشته باشیم؛

شاید فردایی نباشد".. آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه!

ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!

به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زنده هارو میخونیم !

گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!


بیائیم ساده ترین چیز رو از هم دریغ نکنیم


❤️ عشق و محبت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️

۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ق.ظ پوریا قلعه
نماز

نماز


۱۶ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۳۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ پوریا قلعه
شهدای اسفند ماه

شهدای اسفند ماه


۱۵ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه

چرا داد می زنیم

چرا داد می زنیم


استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ 

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم. 

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ 

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. 


سرانجام او چنین توضیح داد:

 هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

 

سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

 آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. 

فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است. 

هنگامى که عشقشان به یکدیگر خیلی بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها  برای حرفهای معمولى با هم حرف نمی‌زنند

و از نگاه هم خیلی چیزها را میفهمند.

این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۰۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ق.ظ پوریا قلعه
دوستت دارم ، خدای خوب من

دوستت دارم ، خدای خوب من

💧مناجات زیبای دکتر چمران💧


💎خدایا ...


از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت

اما شکایتم را پس میگیرم ...

من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..

گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،

معنایش این نیست که تنهایم ...

معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...


با تو تنهایی معنا ندارد !

مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!


❤️دوستت دارم ، خدای خوب من

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ب.ظ پوریا قلعه
هر لحظه

هر لحظه

پیامبر اعظم حضرت محمد " صلی الله علیه و آله و سلم ":

هر لحظه ای که بر انسان بگذرد و به یاد خدا نباشد، قیامت حسرتش را خواهد خورد.


نهج الفصاحه، ح 2677


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۱۰ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۵۴ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۳۶ ب.ظ پوریا قلعه
هفت سین | هفت صاد

هفت سین | هفت صاد

بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه...


بعضیا هفت سینشون “سنجد“ و “سیر” و “سماق” و “سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسن“ـه


بعضیا هفت سینشون “سکه“ و “سانتافه“ و  “سفر خارج “ و “سونا“ و “سگ جیبی” و “ساختمون آنچنانی” و “سرمایه ها“شونه.


بعضی ها هفت سینشون “ساختمون نیمه کاره” و “سقفایی که چکه میکنه“ و “سکه های پول خرد واسه خرید نون” و “سبد های خالی” و “سیاهی دود هیزم” و “سرمای تنشون” و “سیلی سرخ صورتشون“ـه


بعضی ها فقط یه سین تو زندگیشون دارن نمیخوان ازش دل بکنن ”سکون“!

بعضی ها نگاهشون رو دوختن به دور دست ها و سین “سراب” که هرچی جلو میرن بهش نمیرسن!

بعضی ها “سیاهن” بعضی ها “سفید“!

بعضیا “سبزن“ و بعضیا “سرخ“!

بعضی ها یه سین پر و پیمون “سلامتی“ دارن و نمیبیننش...

بعضیا در به در “سکه“هاشون رو “سر به نیست “ میکنن تا سین ”سلامتی“ رو “سر“شون باشه.

.

بعضیا از سین های دنیا فقط یه “سر پناه” میخوان، بعضیا فقط یه “سرپرست“!

بعضی ها همه عمرشون تو سین ”سجود“ن بعضیا تو سین ”سلوک“

و بعضیا “سگ دو“ میزنن واسه یه لقمه نون!

بعضیا مثل “سرو” میمونن و بعضیا مثل “سایه“

بعضیا “سرمست” دنیان و بعضی ها “سرسام“ میگیرن از اینهمه “سردرگمی” هاش!


بعضی ها رو میشناسم که هفت “سین” زندگیشون رو با “صاد “میچینن:

صفا و صداقت و صمیمیت و صبر و صلح و صلابت و صواب …


هفت(صاد) شما ماندگار...🌷

۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۰۳ ب.ظ پوریا قلعه
خدایا شکرت

خدایا شکرت


۰۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه