.::التماس دعا::.

۱۴۴۲ مطلب توسط «پوریا قلعه» ثبت شده است

مش مراد

یکی ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺩﻩ ﺑﻪ اسم  مش مراد   به ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: "ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﺶ مراد ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ !"
ﻣﺶ مراد با ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ! ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﮓ ﻗﺪﯾﻤﯽ شعبون کد خدا ﺍﺳﺖ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ .

ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ "ﻣﺸﮑﻞ" ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ. تو زندگی مشکل وجود نداره همه چیز مسئله است و قابل حل.

مشکل کوچک یا بزرگ نداریم
بلکه انسان بزرگ یا کوچک داریم.

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه

ﺯﻧﻢ ﻧﻤﺎﺯ نمی خونه، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟

ﯾﻪ ﺭﻭﺯی مردی ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﻼﯼ ﻭﻻﯾﺘﺸﻮﻥ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺯﻧﻢ ﻧﻤﺎﺯ نمی خونه، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟

ﻣﻼ: ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖﻫﺎی ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ، ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻡ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﺍﺭﻩ.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ، خیلی ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ ولی ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ!
ﻣﻼ: ﻭﻋﺪه ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ نعمت های ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی ﺗﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﻪ.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ! خیلی ﻫﻢ ﺍﻏﺮﺍﻕ ﻛﺮﺩﻡ. ولی بی فایده ﺍﺳﺖ.
ﻣﻼ: ﺍﺯ ﻫﻮﻝ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻭ سختی هایی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺨﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ خیلی ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ ولی ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
ﻣﻼ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﺁﺧﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺴﺎﺑﺶ ﭼﯿﻪ؟
مرد: هیچی، ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﻥ ﺗﺎ ﻣﻨﻢ ﺑﺨﻮنم😐

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۴۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه

پول

پسر کوچکی، روزی هنگام راه رفتن در خیابان، سکه‌ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به سمت پایین بگیرد و در جستجوی سکه های بیشتر باشد.
 او در مدت زندگیش، 296 سکه 1 سنتی، 48 سکه 5 سنتی، 19 سکه10 سنتی، 16 سکه 25 سنتی، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.

در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت، او زیبایی دل انگیز طلوع خورشید ، درخشش 31369رنگین کمان و منظره درختان افرا درسرمای پاییز را از دست داد. او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ها در حالی که از شکلی به شکلی دیگر در می‌آمدند، ندید . پرندگان در حال پرواز، در خشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه

قوطی خالی

در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را بر عهده داشت، یک مورد به‌یادماندنی اتفاق افتاد.
شکایتی از سوی یکی مشتریان به کمپانی رسید.
او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است.
بلافاصله با تأکید و پیگیری‌های مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی و دستور صادر شد که خط بسته‌بندی اصلاح گردد و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازمه را جهت پیشگیری از تکرار چنین مسئله‌ای اتخاذ نماید.
مهندسین نیز دست‌به‌کار شده و راه‌حل پیشنهادی خود را این‌چنین ارائه دادند:
پایش (مانیتورینگ) خط بسته‌بندی با اشعه ایکس.
به‌زودی سیستم مذکور خریداری‌شده و با تلاش شبانه‌روزی گروه مهندسین،‌ دستگاه تولید اشعه ایکس و مانیتورهایی با رزولوشن بالا نصب‌شده و خط مزبور تجهیز گردید.
سپس دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاه‌ها به کار گمارده شدند تا از عبور احتمالی قوطی‌های خالی جلوگیری نمایند.
نکته جالب‌توجه در این بود که درست همزمان با این ماجرا، مشکلی مشابه نیز در یکی از کارگاه‌های کوچک تولیدی پیش‌آمده بود اما آنجا یک کارمند معمولی و غیرمتخصص آن را به شیوه‌ای بسیار ساده‌تر و کم‌خرج‌تر حل کرد:
تعبیه یک دستگاه پنکه در مسیر خط بسته‌بندی تا قوطی خالی را باد ببرد!

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه

مچاله کن

هروقت خواستی «پارچه‌ای» بخری؛  آنرا در دست «مچاله کن» و بعد رهایش کن، اگر «چروک» برنداشت، «جنس خوبی» دارد.

آدم‌ها، نیز همینطورند...! آدم‌هایی که بر اثر فشارها و مشکلات، اخلاق، و رفتارشان عوض می‌شود، و «چروک» برمیدارند. اینها جنس خوبی ندارند، و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان، به هیچوجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.

 مراقب انتخاب آدم های اطرافمان باشیم. هر کسی لیاقت هر چیزی را ندارد

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه

زیبایی

مردی در نمایشگاهی گلدان می‌فروخت. زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد. بعضی‌ها بدون تزیین بودند، اما بعضی‌ها هم طرح‌های ظریفی داشتند.
زن قیمت گلدان‌ها را پرسید و شگفت‌زده دریافت که قیمت همه آن‌ها یکی است.

او پرسید: چرا گلدان‌های نقش دار و گلدان‌های ساده یک قیمت هستند؟
چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیش‌تری برده است، همان پول گلدان ساده را می‌گیری؟‌

فروشنده گفت: من هنرمندم. قیمت گلدانی را که ساخته‌ام می‌گیرم. زیبایی رایگان است.

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پوریا قلعه
جمعه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۱۵ ب.ظ پوریا قلعه
کلام

کلام

در علم تاثیر کلام میگویند

اگر شما بگویی انجام کاری سخت است، سخت میشود
اگر شما بگویی راحت است! راحت میشود.
اگر شما بگویی نمیشود! نمیشود!

شما اگر بگویی حالم عالیه، تمام عوامل متافیزیکی دست به کار میشوند تا حال شما عالی شود

اگر شما بگویی امروز چه روز عالییه!میبینی که کائنات چقدر سریع به این فرمان شما جواب مثبت میده.

اگر بگویی من گیجم! کائنات شمارو به سمت حواس پرتی و گیجی میبرد.

در انتخاب کلمه ها حتی به شوخی هم دقت کنید

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۴۴ ق.ظ پوریا قلعه
مورچه

مورچه

لیوانی چای ریخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد که روی لبه ی لیوان دور میزد. نظرم را به خودش جلب کرد. دقایقی به آن خیره ماندم و نکته ی جالب اینجا بود که این مورچه ی زبان بسته ده ها بار دایره ی کوچک لبه ی لیوان را دور زد.

هر از گاهی می ایستاد و دو طرفش را نگاه میکرد. یک طرفش چای جوشان و طرفی دیگر ارتفاع. از هردو میترسید به همین خاطر همان دایره را مدام دور میزد.

او قابلیت های خود را نمیشناخت. نمیدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همین خاطر در جا میزد. مسیری طولانی و بی پایان را طی میکرد ولی همانجایی بود که بود.

یاد بیتی از شعری افتادم که میگفت " سالها ره میرویم و در مسیر ، همچنان در منزل اول اسیر"

ما انسان ها نیز اگر قابلیت های خود را میشناختیم و آنرا باور میکردیم هیچگاه دور خود نمیچرخیدیم. هیچگاه درجا نمیزدیم!

۲۱ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه

حیرت آور است

قیمت یک پیتزای خوب با یک کتاب خوب یکی ست، فرق آنها در طول مدتی ست که می‌توانند ما را خوشحال کنند، اولی یک ربع و دومی یک عمر!

حیرت آور است که برای اغلب ما آن یک ربع مهم تر است ..!

۱۷ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۱۸ ب.ظ پوریا قلعه
تقدیر

تقدیر

میان پرواز تا پرتاب
تفاوت از زمین تا آسمان است

پرواز که کنی،
آنجا میرسی که خودت می خواهی

پرتابت که کنند،
آنجا می روی که آنان می خواهند.

پس پرواز را بیاموز...!!!
پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،
به "قفس" میگوید، "تقدیر" !

۱۷ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۱۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه