جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهان عاشقان، افسانه ایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آری من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال، من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق
عطار
جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهان عاشقان، افسانه ایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آری من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال، من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق
عطار
هر ویروسی برای آنکه خودش را تکثیر کند به بدنی محتاج است، به میزبانی که پذیرایش باشد. ویروس اگر بر در و دیوار بماند و کسی به او دست نزند، سرانجام از بین خواهد رفت.
هر رذیلتی نیز به بدنی محتاج است، به تنی که آن را در خود جا بدهد.
دروغ اگر روی زمین افتاده باشد و کسی آن را بر ندارد، خواهد مرد. اما دروغ را که در دهان می گذاری جان می گیرد؛ دروغ را که می گویی زنده می شود و خودش را می سازد و تکثیر می کند و سرایت می کند از این دهان به آن دهان.
حسادت هم همین است، خشمگینی و کینه ورزی و بدخواهی... هم همین است. همه شان بدن می خواهند، میزبان می خواهند.
آنها تنت را می خورند، روحت را می خورند، قلبت را می خورند، جانت را می خورند.
حالت خوش نیست؟
شاید که بیماری.
بدنت را نگاه کن، روحت را، جانت را، روانت را، قلبت را، بین کدام رذیلت در تو جا خوش کرده است. ببین میزبان کدامینی ؟
خوب بودن همان عقلانیت است.
همان سلامت است.
خوب بودن این است که نگذاری رذیلت ها در تنت تکثیر شوند، این است که نگذاری روحت میزبان ناراستی ها باشد.
حالت خوب می شود اگر جانت مزرعه زشتی ها نباشد.
▫️امام جواد(ع):
▪️در راه خدا از ملامت و سرزنش مردم باکی نداشته باش
▫️امام حسن عسگری(ع):
▪️آفرینش را با این عظمت و اعتلا کوچک منگرید و آفریدگار را در این خلقت شگرف ,بی هدف ندانید
▫️امام علی(ع):
▪️عالی ترین مرتبه قناعت,بدون آرزو زیستن است.
▪️کسی که زیاد شوخی کند گفتار جدی او نیز بی تاثیر می گردد
▪️تو مراقب آخرتت باش دنیا ذلیلانه نرد تو می آید.
وقتی انسانی موفق نشود عشق و آرامش را در درون خود بیابد، شروع به جستجوی آنها در دیگران میکند،
این انسان وقتی با قطعههای گمشدهی درونیاش در دیگران رو به رو میشود، وابسته به آنها میشود،
سپس وقتی آن اشخاص از زندگیاش خارج میشوند او احساس بدبختی، رنج و وابستگی میکند،
برخی این حالت گمگشتگی و خلاء درونی را به اشتباه عشق مینامند، در حالی که این حالت تنها یک کیفیتِ روانی حاصل از عدم عشق به خود و عدم شناخت خود است،
تا زمانی که شخص نتواند ابتدا عشق را درون خود بیابد، اسیر دیگران خواهد بود!
نمیدونم قد ما کوتاه بود یا
قدیما برف بیشتر میومد!
نمیدونم دل ما خوش بود یا
قدیما بیشتر خوش میگذشت!
نمیدونم سلامتی بیشتر بود یا
ما مریض نبودیم!
نمیدونم ما بی نیاز بودیم یا
توقع ها پایین بود!!
نمیدونم همه چی داشتیم یا
چشم و هم چشمی نداشتیم !
نمیدونم اون موقع ها حوصله داشتیم
یا الان وقت نداریم !
نمیدونم چی داشتیم ؛
چی نداشتیم
ولی روزای خوبی داشتیم ...👌🏻
این اندازه ما نیس که ما را از دیگران متمایز میکند.
این هوش و سطح فکری شماست که باعث تمایز شما نسبت به دیگران میشود...
زندگی راسخت گرفته ایم گویی سال ها قراراست باشیم!..
کاش یاد بگیریم رها کنیم ،..بگذریم
گاهی باید رفت،دل به ساحل نبندیم ،باید تن به آب زد
مابه آرزوهایمان یک رسیدن بدهکاریم...زندگی کوتاه است
فرصتی نیست شاید عکس شویم بر روی طاقچه ای که هر روز گردگیریمان کنند اصلا گاهی باید نرسید!
اصلا قرار نیست به همه آرزوهایمان برسیم...
گاهی نرسیدن،ندانستن،تورا عاشق تر میکند و مفهوم زندگی چیزی جز عشق نیست.
این یکی از تابلوهای ماندگار نقاشی جهان است، نقاش آن شخصی به نام فیودور روتشینکوف است.
که در آن پسر بچه ای از مدرسه برگشته و مردود شده است.
برادر کوچکتر که غرق جهل کودکی است ، به عنوان یک رقیب به او نگاهی مسخره آمیز دارد.
خواهر بزرگتر ، گرفتار غرور زیبایی خویش است، به او نگاهی تحقیر آمیز دارد.
مادر نیز که مملو از مهر مادری است به او نگاهی ملامت آمیز و گلایه مند دارد.
سگ با حرکت خود به آنها می گوید که من او را همین گونه که هست دوست دارم، و من عاشق ذات وجودیش هستم، و نه عاشق اعتبارات مادی و دنیوی!
نام تابلو " با من همانند سگ رفتار کنید"
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم و نگران بودم، تا اینکه آنها را تجربه کردم و حالا ترسی از آنها ندارم
از "نفرت" میترسیدم
یاد گرفتم "به هر حال هر کسی نظری دارد"
از "تنهایی" میترسیدم
یاد گرفتم "خود را دوست بدارم"
از "شکست" میترسیدم
یاد گرفتم "تلاش نکردن یعنی شکست"
از "درد" میترسیدم
یاد گرفتم "درد کشیدن برای رشد روح لازم است"
از "سرنوشت " میترسیدم
یاد گرفتم "من توان تغییر آن را دارم"
و در آخر از "تغییر" میترسیدم
تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کرم بودند و "تغییر آنها را زیبا کرد"
احساسات ما ، راهنمای درونی ما هستند...
اگر احساسمان خوب باشد؛
یعنی راه را درست میرویم...
ولی اگر احساس خوبی نداریم؛
یعنی راه را اشتباه میرویم...
احساسات ما مانند یک دستگاه مسیریاب عمل میکند که اگر از مسیر اصلی خارج شویم به ما هشدار میدهد
احساس یا خوب است یا بد ، حد وسط ندارد
به احساسمان توجه زیادی داشته باشیم
بهترین راهنما برای ما احساسمان است
هرکجا در مسیر زندگی دچار احساس بد شدی،مطمئن باش که راه را اشتباه رفتهای ، برگرد و راه صحیح را برو...
احساس خوب ما به انرژی مبدأ یا خدا وصل است
هر چه به خدا نزدیکتر شویم ، احساس بهتری داریم