.::التماس دعا::.

۵۷ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۵۹ ب.ظ پوریا قلعه
عطسه

عطسه

چرا بعد از عطسه الحمدلله میگوییم ؟!


علت گفتن الحمدلله بعد از عطسه اینست که ضربان قلب در هنگام عطسه متوقف میشود و سرعت عطسه 100کیلومتر در ساعت است و اگر به شدت عطسه کردی ممکن است استخوانی از استخوان هایت بشکند و اگر سعی کنی جلو عطسه را بگیری باعث میشود خون در گردن و سر برگردد و سپس باعث مرگ شود و اگر در هنگام عطسه چشم هایت را باز بگذاری ممکن است از حدقه بیرون بیاید!
و برای آگاهی در هنگام عطسه همه دستگاههای تنفسی و گوارشی و ادراری از کار می ایستد و قلب هم از کار می افتد رغم اینکه زمان عطسه بسیار کوتاه است و بعد آن به خواست خدای مهربان بدن به کار می افتد اگر خدا بخواهد که به کار افتد گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است به همین دلیل الحمدلله میگوییم. میگوییم خدایا شکرت برای سلامتی  که به بدنم دادی و شکرت برای بیماری هایی که به من ندادی... خدا را شکر😊🌺

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۲۸ ق.ظ پوریا قلعه
هزینه انسان بودن

هزینه انسان بودن

🔸کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.

🔸کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.

🔸کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.

🔸کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است.

🔸کسی که در مقابل بی ادبی و بی شخصیتی دیگران با تواضع و محترمانه صحبت می کند و مانند آنها توهین و بد دهنی نمی کند، احمق نیست. مودب و باشخصیت است.

🔸کسی که به حرف های پشت سرش زده میشود اهمیت نمی دهد, بی خبر نیست صبور و با گذشت است.

🔸"انسان بودن هزینه سنگینی دارد"

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۰:۲۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۱۹ ق.ظ پوریا قلعه
بازی زندگی

بازی زندگی

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ. ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ... ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!! زندگی عمل کردن است. این شِکَر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود...!

در بازی زندگی استاد تغییر باشیم...

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۰:۱۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۰۶ ق.ظ پوریا قلعه
خوشبختی

خوشبختی

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن...!!!
خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق

ادامه مطلب...
۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ق.ظ پوریا قلعه
چشم ها و انتقاد ها

چشم ها و انتقاد ها

انسانهای صادق به 
صداقت حرف هیچکس شک 
نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،

انسانهای دروغگو تقریبا 
حرف هیچکس را باور ندارند 
و معتقدند که همه دروغ می گویند.

انسانهای امیدوار همواره 
در حال امیدوار کردن دیگرانند، انسانهای
نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.

انسانهای حسود همیشه فکر 
می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.

انسانهای حیله گر معتقدند 
که همه مشغول توطئه هستند،

انسانهای شریف همه را 
شرافتمند می دانند.انسانهای بزرگوار
بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است

ذات خودت هرجور باشه با 
همون چشم بقیه رو میبینی. پس
به جای انتقاد اول ذاتت رو درست کن!

۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ پوریا قلعه
نگاه به دنیا

نگاه به دنیا

دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود.

برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟ 

از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند، پاسخ داد: 
علت اصلی شکست من، پدرم بوده است!
او هم یک معتاد بود
خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت
چه توقعی از من دارید؟ من هم مانند او شده ام. 

از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند. 
در کمال ناباوری او گفت: 
علت موفقیت من پدرم است!
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم. 

طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.

۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۵۶ ق.ظ پوریا قلعه
آهسته شادی کنیم

آهسته شادی کنیم

یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییم
در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است

یاد بگیریم از آغوش گرم مادر 
نگوییم در حضور کسی که 
مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند 

یاد بگیریم اگر به وصال 
عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت 
کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،
شاید امروز صبح کسی در 
فراق عشقش چشم گشوده باشد 

یاد بگیریم اگر روزی از خنده 
فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش 
را در تنهاییمان به جا آوریم 
نه وصف خنده اش را درجمع 
شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند

یاد بگیریم
آهسته تر بخندیم، شاید کسی 
غمی پنهان داردکه فقط خدا میداند!

۰۱ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پوریا قلعه