ما گنهکاریم،
آری، جرم ما هم عاشقی است
آری اما آنکه آدم هست و
عاشق نیست، کیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد،
همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل
کار دشواری است، نیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد،
لبی بی‌خنده است
بر لب بی خنده باید
جای خندیدن گریست
زندگی بی عشق اگر باشد،
هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست
هم اینجا هم آنجا دوزخی است
عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است
میتوان ای دوست بی‌ آب و هوا یک عمر زیست؟

 

قیصر امین پور