مهربونم نمیخوام غـم بشینه تویه دلت 

تو یه اون دله بزرگ و آبی رنگ وخوشگـلت

مهربونم نمیخوام خندیدن از لبات بره
غـم وغـصه ها بـشه تو ذهـن تو یه خـاطره

مهربونم نمیخوام چشـمای نازت بباره
عـزیزت نمی تونه غـمت رو طاقت بیاره

مهربونم نمیخوام بشکنه اون قلبه یه رنگ 
قلبـی پر ز مهر و لبریزه صداقتی قشنگ

مهربونم نمیخوام گرفته و خسته باشی
چـشای نجـیـبـتـو رو خوبیا بسته باشی

مهربونم نمیخوام و نمی تونم بشیـنـم
غصـه ها تو برای این دله خستم،ببینم

مهربونم تامنو تودست این دنیا داری
نمی زارم دیگه من به ابروهات،خم بیاری


منبع: شعر نو