.::التماس دعا::.

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۴۵ ب.ظ پوریا قلعه
نقص های فرهنگیمان

نقص های فرهنگیمان

بیایید نقص های فرهنگیمان را با هم ریشه کن کنیم.


_از بچه ها نپرسیم پدرت را بیشتر دوست داری یا مادرت ؟

_از بچه های فامیل راجع به معدل درسیشان نپرسیم.


_سرزده به خانه کسی نرویم.


_راجع به متراژ و قیمت خانه صاحبخانه از او سوال نپرسید .راجع به قد و وزن و سن اشخاص و مسایل شخصی انها مثل  ایا نماز میخوانید  ایا روزه اید  سوال نپرسید.


ادامه مطلب...
۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۴۵ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۳ ق.ظ پوریا قلعه
پنج اصل

پنج اصل

پنج اصل را

درزندگی فراموش ‌نکن:


غرورمانع یادگیری

خودبزرگ‌بینی مانع‌محبوبیت

کم رویی مانع پیشرفت

خودشیفتگی مانع معاشرت

وعادت‌کردن مانع تغییراست

۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۴۲ ب.ظ پوریا قلعه
ولنتیان مبارک عشقم

ولنتیان مبارک عشقم


۲۵ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۲ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۲۱ ب.ظ پوریا قلعه
بگو چه نغمه ای ز جان بسازم

بگو چه نغمه ای ز جان بسازم

میخوام بگم ز گرمی شقایق 
میخوام بگم از دله سرخه عاشق

بگم دوباره شعر شور و مستی 
بگم ترانه ً وفا پرستی 

بگم ز لحظه های ناب دیدار
بگم از اسمون چشمان یار

بگم ز بوسه روی دستان پاک
بگم ز دیدگان خیس و نمناک

بگم ز بوییدن یک گله ناز
بگم از اون سکوت پر ز اواز

از اون نگاه دلنشین و یک رنگ
ز پر کشیدن غم از دلی تنگ

ز موج دلنشین مستانگی
قدم زدن تا دله دیوانگی

از غم و از جان و تمام وجود
از عاشقی و عشق با تار و پود

میخوام بگم از این دله پر اواز
بگم از احساس قشنگ پرواز

بگم همیشه جانه نغمه سازم
بگو چه نغمه ای ز جان بسازم


منبع: شعر نو

۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۱ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۴۷ ب.ظ پوریا قلعه
ای بزرگ ای یار

ای بزرگ ای یار

ای بزرگ ای یار
ای مهربان ستار
ای محبت ای دوست
پادشه آنکه بااوست
توکامل هرچه کمال
تو جمیل هرچه جمال
تو خدای هر عشق
از مکه تا دمشق
ای تو مخزن هر راز
ای تو بینهایت پرواز
توئی هسته هر ذره
خالق کوه وهم دره
هر وقت که حاجتی باشد
زتوهمراه آن عنایتی باشد
تو می دانی سر عطرگُل از گِل
یا راز کالبد آدم از گل
ای آغازوپایان هر کلام
یا الله من است حسن ختام


منبع: شعر نو

۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه
چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ب.ظ پوریا قلعه
مهربونم

مهربونم

مهربونم نمیخوام غـم بشینه تویه دلت 

تو یه اون دله بزرگ و آبی رنگ وخوشگـلت

مهربونم نمیخوام خندیدن از لبات بره
غـم وغـصه ها بـشه تو ذهـن تو یه خـاطره

مهربونم نمیخوام چشـمای نازت بباره
عـزیزت نمی تونه غـمت رو طاقت بیاره

مهربونم نمیخوام بشکنه اون قلبه یه رنگ 
قلبـی پر ز مهر و لبریزه صداقتی قشنگ

مهربونم نمیخوام گرفته و خسته باشی
چـشای نجـیـبـتـو رو خوبیا بسته باشی

مهربونم نمیخوام و نمی تونم بشیـنـم
غصـه ها تو برای این دله خستم،ببینم

مهربونم تامنو تودست این دنیا داری
نمی زارم دیگه من به ابروهات،خم بیاری


منبع: شعر نو

۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه

نماز زیباست...

نماز
زیباست...

هنگامی که بی تابم برای او...
هنگامی که تمام وجودم برای او پر میکشد...
هنگامی که میخواهم اورا واونیز مرا میخواهد...
زیباست برایم صدای زیبایش...
الله و اکبر... الله واکبر...
می شنوی؟!صدایم میزند...وچه زیباست صدای معشوق برای این عاشق دیوانه....
معشوقی که میداند درون دل این عاشق شیدا چه چیز میگذرد...
معشوقی که خود نیز عاشق تر از این عاشق بیچاره است و صد البته که خود نیز زیباترین معشوق این دنیاست...
ومن نیز مست وسرخوش از صدای دلنشین او پر میزنم پرمیزنم تابه آغوشی که از مهر ومحبت سرشار است برسم پرمیزنم تا به اوبرسم ودر آغوش گرم او غرق در محبت بی اندازه ی وجودش شوم...
نمیدانی چه لذتی دارد صدای معشوق هنگامی که تورا می خواند 
نمیدانی چه لذتی دارد هنگامی که منتظری تامعشوقت عاشقانه صدایت بزند وتونیز بااوبه صحبت بنشینی...
نمیدانی چه لذتی دارد هنگامی که از ناسازگاری های دنیا به او شکایت میکنی واونیز ناز تورا میخرد... 
آری تو نمیدانی تا عاشق نشوی تا خودت نخواهی که عاشق شوی این هارا نمیفهمی...
توتا عاشق نشوی نخواهی فهمید چه لذتی دارد این عاشقی...
نمیدانم لذت برای تو به چه معناست اما بدان لذت برای من همین صدا زدن های عاشقانه سخن هاو شکایت های بین من ومعشوقم است....
لذت برای من یعنی اینکه منتظر بمانم تا صدای گوش نوازاذان رابشنوم ومشتاقانه به سوی خدا پر بکشم...
لذت برای من یعنی همین قنوت ورکوع وسجود خالصانه که برای معشوقم خدا به جا می آورم واونیز بدون هیچ چشم داشتی مرا دردریای بیکران محبت خود غوطه ور میکند...
لذت یعنی نمازی سرشار از عشق برای معشوق بی مانندم خدا...
آری لذت یعنی داشتن خدا...


منبع: شعر نو

۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۵ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۲۱ ب.ظ پوریا قلعه
به دیدن دریا، به دیدن آسمان، به دیدار خدا!

به دیدن دریا، به دیدن آسمان، به دیدار خدا!

چشمهایت را ببند، دستهای خودت را به من بده

می خواهم تو را به سفر دور دنیا ببرم

به دیدن دریا، به دیدن آسمان، به دیدار خدا!

چون تو همراه من گشته ای سفر را دوست دارم!

دنیا پر از نامردیهاست و من مرد همه ی دنیای تو هستم!

اگر به اقیانوس راهی شدیم،

برای تو کشتی بزرگی خواهم ساخت!

بادبانها را بکش،

از این شهر و از این آبادی خواهیم رفت!

میرویم با هم جایی که خدا هست!

و تو ناخدای کشتی بزرگ زندگی من هستی،

مرا هر جایی که بخواهی با خودت همراه کن!

چون می دانم تو ناخدایی مرا دنیای بهتری از این دنیا خواهی برد!

اگر طوفان بیایید و اگر باران بیاید چون تو ناخدایی آرامش رود را در اقیانوس ارمغان من می کنی!

سالها بر روی زمین زندگی کرده ایم! وقت آن رسیده با هم روی آب زندگی کنیم! تو پری دریایی رویاها و آرزوهای من هستی!

به تمام لحظه های عمر و زندگی ام تو را دوست داشتم، وقت آن رسیده ماهی شوی و به اندازه دریا تو را دوست داشته باشم!

تا با من هستی دریا مال من است!

باد بادبانها را به حرکت در خواهد آورد، به سوی تو، به سوی خوشبختی، باد مال من است!

هرچه مرا به تو برساند مال من است، سهم من است!

تا چشم کار می کند آب است! گویی آسمان با دریا یکی شده است، در یک خط هم آسمان هست و هم دریا!

و تو مخلوق دست زیبای پرودگار هستی که تو را به زیبایی پریان و فرشته های آسمان خلق کرده است!

و من زاده شدم تو را دوست داشته باشم، برای تو نفس بکشم و در نهایت برای تو بمیرم!


منبع سایت شعر نو

۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۲۱ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پوریا قلعه
يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۳ ب.ظ پوریا قلعه
مواظب باشیم

مواظب باشیم


۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پوریا قلعه