حصاری داریم به نامِ سِن!


از این عدد ناچیز برای خودمان دیوار چین ساخته ایم!


چه فرقی میکند چند باشد؟؟!

29٬21٬18... و یا حتی 48 و بیشتر...

در هر سِنی میتوانی عاشق شوی!

عاشق چیزهای خوب، مثل رنگ‌های مداد رنگی،

 دنباله‌های بادبادک،‌ عروسکها و ماشین‌های کوچکی که زمانی شاید هم قَد و اندازه خودت بودند و حالا... 


در هر سنی میتوانی پُفک بخوری و آخرسر انگشتانت را با لذت لیس بزنی، میتوانی بجای اینکه فقط نیمکت‌های پارک را حق خودت بدانی مانند ۷-۸ سالگی‌ات تاپ سوار شوی و تاپ تاپ عباسی بخوانی،

 میتوانی قبل از خواب ستاره‌ها یا حتی گوسفندها را بشماری!

نگرانِ چه هستی؟!

مَردُم؟!؟

بگذار دیوانه خطابت کنند 

اما تو زندانیِ یک عدد نباش!

بگذار بین تمامِ ناباوری‌ها، دروغ‌ها،

تنهایی‌ها و 

آلودگی‌های این شهر لحظاتی مانند کودکی‌ات بخندی!

تو هنوز همانی! چیزی جز یک سِن در تو تغییر نکرده!

فقط چند سال بیشتر اسیرِ زندگی شده‌ای!

فقط چندسال...!

هیچوقت دیر نیست ...